تشکیل سرمایه ثابت ناخالص (GFCF) یک مفهوم کلان اقتصادی است که در حسابهای رسمی ملی مانند سیستم حسابهای ملی سازمان ملل متحد (UNSNA)، حسابهای درآمد و محصول ملی (NIPA) و سیستم حسابهای اروپایی (ESA) استفاده میشود. این مفهوم به مطالعات دفتر ملی تحقیقات اقتصادی (NBER) درباره تشکیل سرمایه در دهه ۱۹۳۰ بر روی سایمون کوزنتس بازمیگردد، و اقدامات استاندارد برای آن در دهه ۱۹۵۰ اتخاذ شد. از نظر آماری، ارزش تملک داراییهای ثابت جدید یا موجود توسط بخش تجاری، دولتها و خانوارهای «خالص» (به استثنای شرکتهای غیرشرکتی آنها) را پس از واگذاری داراییهای ثابت اندازهگیری میکند. GFCF جزئی از مخارج تولید ناخالص داخلی (GDP) است و بنابراین چیزی در مورد اینکه چه مقدار از ارزش افزوده جدید در اقتصاد به جای مصرف سرمایه گذاری می شود را نشان می دهد.
GFCF “ناخالص” نامیده می شود زیرا این معیار هیچ گونه تعدیلی را برای کسر مصرف سرمایه ثابت (استهلاک دارایی های ثابت) از ارقام سرمایه گذاری انجام نمی دهد. برای تجزیه و تحلیل توسعه موجودی سرمایه مولد، اندازه گیری ارزش تملک ها منهای واگذاری دارایی های ثابت فراتر از جایگزینی برای فرسودگی دارایی های موجود به دلیل فرسودگی و فرسودگی عادی، مهم است. «سرمایه گذاری ثابت خالص» شامل استهلاک دارایی های موجود از ارقام سرمایه گذاری ثابت جدید است و تشکیل سرمایه ثابت خالص نامیده می شود.
GFCF معیاری برای کل سرمایه گذاری نیست، زیرا فقط ارزش افزوده های خالص به دارایی های ثابت اندازه گیری می شود و انواع دارایی های مالی و همچنین موجودی های موجودی و سایر هزینه های عملیاتی (این مورد در مصرف میانی گنجانده می شود) مستثنی می شوند. برای مثال، اگر ترازنامه شرکت را بررسی کنیم، به راحتی می توان دریافت که دارایی های ثابت تنها یک جزء از کل سرمایه سالانه است.
مهمترین استثناء از GFCF خرید و فروش زمین است. دلیل اصلی، کنار گذاشتن مشکلات پیچیده ارزیابی مربوط به تخمین ارزش زمین به روش استاندارد، این بود که اگر یک قطعه زمین فروخته شود، کل زمین موجود در حال حاضر افزایش یافته در نظر گرفته نمی شود. تنها اتفاقی که می افتد این است که مالکیت همان زمین تغییر می کند. بنابراین، تنها ارزش بهسازی زمین در معیار GFCF به عنوان افزوده خالص به ثروت گنجانده شده است. در موارد خاص، مانند احیای زمین از دریا، رودخانه یا دریاچه (مثلاً یک پلدر)، واقعاً می توان زمین جدیدی ایجاد کرد و در جایی که قبلاً وجود نداشت، فروخت و به دارایی های ثابت اضافه کرد. معیار GFCF همیشه برای شرکت های مقیم یک قلمرو ملی اعمال می شود، و بنابراین اگر به عنوان مثال. اکتشاف نفت در دریاهای آزاد اتفاق می افتد، سرمایه گذاری ثابت جدید مرتبط به قلمرو ملی که شرکت های مربوطه در آن ساکن هستند، اختصاص می یابد.
داده ها معمولاً توسط آژانس های آماری به صورت سالانه و فصلی ارائه می شود، اما فقط در یک بازه زمانی مشخص. نوسانات این شاخص اغلب برای نشان دادن چیزی در مورد فعالیت های تجاری آتی، اعتماد تجاری و الگوی رشد اقتصادی در نظر گرفته می شود. در مواقع عدم اطمینان اقتصادی یا رکود، معمولاً سرمایهگذاری تجاری در داراییهای ثابت کاهش مییابد، زیرا سرمایه اضافی را برای بازه زمانی طولانیتری بههم میبندد، با این خطر که خود را پرداخت نکند (و بنابراین ممکن است داراییهای ثابت نیز از بین بروند. سریعتر). برعکس، در زمان رشد اقتصادی قوی، سرمایهگذاری ثابت به طور کلی افزایش مییابد، زیرا گسترش مشاهده شده بازار این احتمال را میدهد که چنین سرمایهگذاری در آینده سودآور باشد. این ارزش متقاطع پایان سال یک کشور است.