داراییهای جاری داراییهایی هستند که در طی سال مالی جاری، نقد میشوند؛ مانند پول نقد، سرمایهگذاری کوتاهمدت. موجودی انبار هم درصورتیکه در افق زمانی کوتاهمدت قابلفروش و تبدیل به پول نقد باشد در گروه داراییهای جاری طبقهبندی میشود. حسابهای دریافتنی (مطالباتی که در کوتاهمدت بتوان آنها را به پول نقد تبدیل کرد و حتی ممکن است اسناد تجاری دقیق از آنها موجود نباشد) هم، شکل دیگری از داراییهای جاری محسوب میشوند. یک شرکت علاوه بر داراییهای جاری، بدهیهای جاری هم دارد. بدهیهای جاری، بدهیهایی هستند که در طی سال مالی جاری یا دوره مالی موردنظر ما، قابلتبدیل به پول نقد باشند. اگر بدهیهای جاری از داراییهای جاری یک شرکت کسر گردد، سرمایه در گردش خالص به دست میآید. به عبارت بهتر، سرمایه در گردش خالص، میزان واقعی داراییهای نقد یک شرکت است .
سرمایه در گردش برای شناخت وضعیت مالی و نقدینگی یک کسب و کار از اهمیت زیادی برخوردار است. یکی از دلایل عمدهای که سرمایهگذاران جدی و حرفهای میخواهند ترازنامه مالی یک شرکت را مطالعه کنند، این است که بدانند شرکت چقدر سرمایه در گردش دارد و وضعیت فعلی آن چگونه است؟ سرمایه در گردش، حقایق زیادی را در مورد وضعیت مالی یک کسبوکار و موقعیت نقدینگی کوتاهمدت بیان میکند. این نسبت، تقریباً از هر نسبت مالی یا محاسبات ترازنامهای دیگر قابلاعتمادتر است، چراکه به شما میگوید که اگر یک شرکت همهی منابع مالی کوتاهمدت خود را برای پرداخت همهی بدهیهای کوتاهمدت خود استفاده کند، چه چیزی بعدازآن باقی میماند. همچنین محاسبه آن از سایر محاسبات مالی آسانتر است و بهآسانی میتوان به شمای کلی شرکت دستیافت. این دقیقاً همان چیزی است که همه مدیران و سرمایهگذاران در جستجوی آن هستند؛ زیرا در یک نگاه میتوانند چندین نکته را متوجه شوند. در ادامه به مزیتها و کاربردهای این نسبت میپردازیم.
اگر سایر عوامل را برابر فرض کنیم، یک شرکت هرچه سرمایه در گردش بیشتری داشته باشد، کمتر دچار فشارهای مالی میشود؛ اما ازدیاد این نسبت نیز ممکن است باعث کاهش درآمدها شود . اگر هیئتمدیره تصمیم بگیرد که مبلغی از این سرمایه را به شکل سود سهام یا بازخرید سهام توزیع کند، سرمایهگذاران ممکن است راضیتر باشند. همانطور که میدانیم، توانایی پوشش بدهیها یکی از بزرگترین چالشهای هر کسبوکاری است. بهطورکلی، یک شرکت باید بهاندازه کافی سرمایه در گردش در اختیار داشته باشد تا همه مطالبات و هزینههای خود را برای یک سال پرداخت کند. با دانستن این موضوع، میفهمیم آیا یک شرکت منابع لازم را جهت گسترش داخلی در اختیار دارد یا اینکه باید به سراغ بانک یا بازارهای مالی بروند تا بتوانند بودجه بیشتر به دست آورند.
درواقع، سرمایه در گردش معیاری برای میزان کارآمدی شرکت بهحساب میآید. ما با محاسبه نسبت سرمایه در گردش (نسبت جاری) که از تقسیم داراییهای جاری به بدهیهای جاری به دست میآید، میتوانیم توان شرکت برای پوشش بدهیهای کوتاهمدت آن را بفهمیم. نسبت سرمایه در گردش کمتر از یک، نشاندهنده سرمایه در گردش خالص منفی است و میزان بدهیهای جاری شرکت بیشتر از داراییهای آن است. این موضوع به اعتباردهندگان و سرمایهگذاران هشدار میدهد که شرکت مذکور، برای سرمایهگذاری مناسب نیست. پایین بودن این نسبت میتواند دلایل زیادی داشته باشد؛ مثلاً کاهش فروش یا افزایش فروشهای اعتباری نسبت به نقدی میتواند نقد شوندگی شرکت را تهدید کند و توان آن را در پوشش بدهیها کاهش دهد. یکی از مزیتهای عمده بررسی این مفهوم، پیشبینی بحرانهای مالی است. حتی شرکتی که دارایی ثابت زیادی دارد، اگر نتواند بهموقع بدهیهای خود را بپردازد و از نقدینگی خود بهره ببرد، بهزودی ورشکست خواهد شد .