اگر دولت و بانک مرکزی به بانک ها اجازه دهند تا نرخ سود سپرده های بانکی را افزایش دهند، نگه داشتن پول در حساب های بانکی برای افراد به شدت جذاب می شود؛ چرا که در این صورت سود بدون ریسک بیشتری به دست خواهند آورد. سه نتیجه این اتفاق عبارتند از:
۱- افراد کمتر سرمایه گذاری می کنند. پس انداز و سرمایه گذاری به شدت به یکدیگر وابسته هستند. هرچه بیشتر پس انداز کنید، کمتر سرمایه گذاری خواهید کرد. عکس این رابطه نیز صادق است. (توجه داشته باشید که منظور ما از سرمایه گذاری، سرمایه گذاری در بورس است؛ زیرا هدف، ورود و موفقیت در این بازار است)
۲- سرمایه گذاری کمتر به معنای آن است که شرکت های بورسی پول کمتری در اختیار خواهند داشت. این اتفاق رشد را برای شرکت ها سخت تر می کند.
۳- زمانی که نرخ های بهره بالا می رود هم مردم و هم شرکت ها کمتر به وام گرفتن تمایل پیدا می کنند. دلیل این امر آن است که هزینه بازگرداندن وام افزایش می یابد. طبیعتا اگر افراد کمتر وام بگیرند، کمتر هزینه می کنند و اگر شرکت ها کمتر هزینه کنند، کمتر هم رشد خواهند کرد- برای پول درآوردن باید پول داشته باشید.
۴- بنابراین در مجموع نرخ های بهره بالاتر منجر به شکل گیری بازار بورس ضعیف تر می شود.
در مجموع می توان گفت که تاثیر نرخ بهره بر بازار بورس معکوس است.بیکاری موضوع بسیار پراهمیت و بزرگی در همه جای دنیا از جمله ایران است. اثر سهمگین بیکاری منجر به رکود بسیاری از بازارها و کسب و کارها می شود. بازار سهام هم از این قاعده مستثنی نیست و تاثیر بیکاری بر بازار بورس می تواند چشمگیر باشد. افزایش بیکاری به بیان ساده به معنای آن است که شغل کمتری در کشور وجود دارد و منجر به اتفاقات زیر می شود:
اگر دولت مجبور باشد بودجه بیشتری را خرج کاهش بیکاری در کشور کند، به این ترتیب بودجه کمتری برای خرج کردن در جاهای دیگر نظیر فرهنگ، راه سازی یا بهبود زیرساخت های فناوری کشور خواهد داشت.افرادی که بیکار هستند درآمد کمتری نسبت به گذشته دارند و به این ترتیب کمتر هم خرج می کنند.
شرکت ها از هر دو مورد فوق صدمه می بینند و قیمت سهامشان نیز کاهش خواهد یافت.بیکاری بالا بر قیمت سهام تاثیر منفی می گذارد. به همین دلیل دولت ها با مداخله در بازار سعی می کنند تا نیروهای اقتصاد کلان را برای داشتن اقتصادی سالم مدیریت کنند.