در یک تعریف بسیار ساده، ریسک، احتمال محقق نشدن پیش‌بینی‌هاست. برای مثال، فرض کنید قیمت سهام شرکت الف در حال حاضر ۱۵۰ تومان است. شما پیش‌بینی می‌کنید که قیمت سهام این شرکت در ماه آینده به ۱۶۰ تومان برسـد و براساس این پیش‌بینی، اقدام به خرید سهام می‌کنید. در اینجا دو حالت ممکن است رخ دهد: یا سهام مزبور در ماه آینده به ۱۶۰ تومان یا بالاتر از آن می‌رسد که در این صورت شما ریسک سرمایه‌گذاری را با موفقیت پشت سر گذاشته‌اید و به اصطلاح ریسک سرمایه‌گذاری شما صفر بوده است یا اینکه پیش‌بینی شما محقق نمی‌شود و سهام آن شرکت با قیمتی کمتر از آنچه پیش‌بینی کرده بودید، به فروش می‌رسد. مثلا در ماه آینده قیمت سهام مزبور به ۱۵۵ تومان می‌رسد. در این صورت پیش‌بینی شما با ۵۰ درصد عدم موفقیت همراه بوده است. بدین ترتیب مشخص می‌شود که تعریف دیگر ریسک، احتمال عدم موفقیت است. هر اندازه احتمال عدم موفقیت در سرمایه‌گذاری بیشتر باشد، اصطلاحا ریسک سرمایه‌گذاری بیشتر خواهد بود.
بنابراین، با دقت در مفهوم ریسک می‌توان به دو نکتـه اساسی پی برد:
۱- پیش‌بینی صحیح نقش بسیار زیادی در کاهش ریسک سرمایه‌گذاری دارد
۲- چون لزوما همواره پیش‌بینی‌ها بطور کامل منطبق بر واقعیت نخواهد بود، لذا فردی که قصد دارد با خرید سهام در بورس سرمایه‌گذاری کند، بایـد توانایی پذیرش ریسک را داشته باشد.
البته در آینـده، بیان خواهیم کرد که در سال‌های اخیر و با طراحی برخی شیوه‌های جدید سرمایه‌گذاری در بورس، امکان سرمایه‌گذاری بدون ریسک در بورس هم برای افراد فراهم شده است. اما به هر حال، باید توجه داشت که موضوعـی تحت عنوان ریسک، همواره باید در سرمایه‌گذاری‌ها مدنظر قرار گیرد.
اما در کنار مفهوم ریسک، مفهوم دیگری نیز همواره در ادبیات سرمایه‌گذاری مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ مفهومی به نام بازده. منظور از بازده، درآمد حاصل از سرمایه‌گذاری است. در برنامه‌های قبل، توضیح دادیم که فردی که سهامی را خریداری می‌کند، از دو محل،کسب درآمد می‌کند: اول دریافت سود نقدی سالانه و دوم، درآمد ناشی از افزایش قیمت سهام. مجموع این دو را بازده می‌گویند. مثلا فرض کنید فردی، سهام شرکتی را به قیمت ۱۵۰ تومان خریداری می‌کند. اگر این شرکت در پایان سال، به ازای هر سهم، ۱۵ تومان سود نقـدی به سهامدارانش بدهـد و قیمت سهم هم در پایان سال، به ۱۹۵ تومان برسد، بنابراین بازده سرمایه‌گذاری فرد در مجموع ۴۰ درصد بوده است، ۱۰ درصد بازده ناشی از دریافت سود نقدی و ۳۰ درصد بازده ناشی از افزایش قیمت سهام.
فرض کنید شما به جای خرید سهام یک شرکت، اوراق مشارکت را از بانک خریداری کرده‌اید و نرخ سود سالانه اوراق مشارکت هم ۲۰ درصد تعیین شده است. مشخص است که بازده سرمایه‌گذاری شما در یک سال از طریق اوراق مشارکت ۲۰ درصد خواهد بود. در واقع، در اوراق مشارکت، برخلاف سهام، قیمت خود اوراق مشارکت ثابت است و سرمایه‌گذار، فقط سود ثابتی را در فواصل زمانی تعریف شده دریافت می‌کند.
سؤالی که مطرح می‌شود این است که چرا باید یک نفر سهامی را خریداری کند که ۴۰ درصد بازده دارد ولی فرد دیگری به ۲۰ درصد بازده راضی می‌شود؟
اگر از شما چنین سؤالی را بپرسند، چه جوابی دارید؟ احتمالا پاسخ می‌دهید:
– از کجا معلوم که سهام شرکت موردنظر، حتما ۴۰ درصد بازدهی داشته باشد؟
– اگر قیمت سهم برخلاف پیش‌بینی‌ها، به ۱۹۵ تومان نرسید، چه می‌شود؟
– اگر شرکت سود نقدی کمتری از مقدار پیش‌بینی‌ شده توزیع کرد، تکلیف چیست؟
– خرید اوراق مشارکت، حداقل این تضمین را دارد که قطعا ۲۰ درصد بازدهی به دست خواهد آمد و پاسخ‌هایی از این دست.
اما با وجود همه این تردیدها، بسیارند سرمایه‌گذارانی که ترجیح می‌دهند بجای دریافت بازدهی ۲۰ درصدی بدون تحمل ریسک، ریسک بیشتری را متحمل شوند و در ازای پذیرش این ریسک، بازدهی بیشتری بدست آورند. به همین علت است که به بازده، پاداش ریسک هم می‌گویند؛ یعنی کسب بازدهی بیشتر، در ازای پذیرش ریسک بیشتر و کسب بازدهی کمتر، در ازای پذیرش ریسک کمتر.