بهطورکلی دودسته خریدار در طلاسرمایهگذاری میکنند. گروهی به طلا نیاز دارند که بخش عمده خریداران طلا را شامل میشوند. این گروه همان خریداران جواهرات هستند که بیشتر به دلیل نیاز و احتیاجشان وارد بازار طلا میشوند و شاید نوسانات و ریسکهای پیش روی این بازار برایشان چندان بااهمیت و قابلتأمل نباشد.
گروه دیگر سرمایهگذاران افرادی هستند که به طلا مانند یک بیمهنامه نگاه میکنند. تخصص اصلی این اشخاص اغلب حوزههای دیگر سرمایهگذاری است و از طلا در نقش پوششدهنده ریسکهایشان استفاده میکنند. برای این گروه از سرمایهگذاران موضوع میزان تخصیص سبد سرمایهگذاریشان به طلا بحثی داغ و بااهمیت است. از منظر بسیاری از فعالان حرفهای بازار، تخصیص ۱۰ تا ۲۰ درصد سبد سرمایهگذاری به طلا هم ازنظر ریسک و بازده سبد و هم از نگاه بیمهای به طلا مناسب است. تمایل به سمت ۳۰ درصد یا نزدیک شدن به سمت ۱۰ درصد تنها به نگرانی سرمایهگذاران از اوضاع سیاسی و اقتصادی جهان بستگی دارد. در فصل هفتم عوامل اثرگذار بر قیمت طلا موردبحث قرار گرفت.
تمام عوامل برشمرده در آن فصل در یک عبارت خلاصه میشدند: «نگرانی از وضعیت آتی سیاسی و اقتصادی». هر چه این نگرانی عمیقتر باشد منطقی است سهم طلا در سبد سرمایهگذاری شخص بیشتر شود. مطالب فوق نحوه سرمایهگذاری در طلا، دلایل آن و زمان ورود به این بازار را بهسادگی بیان میکند؛ اما در عمل موضوع شاید به این سادگی نباشد. نباید ازنظر دور کرد که طلا بههرحال یک بازار است. آنهم بازاری بسیار نقد شونده و فعال. درباره حجم معاملات این بازار کافی است بدانیم در سال ۲۰۱۰ معاملات قراردادهای آتی طلا روزانه معادل ۵۵ میلیارد دلار ثبتشده است.
ETF سهم طلای SPDR بهطور متوسط ۸/۱ میلیارد دلار در روز مورد دادوستد قرار میگیرد. بازار شمش لندن نیز در ماه بیش از ۲۴ میلیارد دلار معامله طلای فیزیکی به خود میبیند. این ارقام را اگر با معاملات روزانه کلیه بورسهای سهام و اختیار معامله آمریکای شمالی که در حدود ۸ میلیارد دلار است مقایسه کنیم همهچیز برای ما روشن میشود. همه این ارقام نشاندهنده این موضوع است که بازار طلا برای تاجران کوتاهمدت بازاری کارآمد، ارزان و انعطافپذیر محسوب میشود. از طرف دیگر با توجه به اینکه این بازار فاقد ریسک نبوده که اگر اینگونه بود قطعاً بازده ای هم در برنداشت بنابراین داشتن استراتژی در این بازار مانند سایر بازارها امری حیاتی است.