اگرچه بیشتر اقتصادهای جهان استفاده از سازوکار استاندارد رسمی طلارا کنار گذاشته‌اند اما همچنان طلا را به‌عنوان یک دارایی ذخیره‌ای به‌طور مستقیم و یا از طریق سرمایه‌گذاری در ارزهایی مثل دلار و یورو به‌طور غیرمستقیم نگهداری می‌کنند. استاندارد طلا می‌تواند معانی مختلفی داشته باشد اما اغلب به پولی اشاره می‌شود که به‌واسطه شمش طلا پشتیبانی می‌شود. این بدین معناست که مرجع پولی مرکزی یک کشور مثل دولت و یا بانک‌های مرکزی مثل فدرال رزرو تنها تا آن میزان پول منتشر می‌کند که کاملاً توسط شمش طلای در اختیار آن نهاد پشتیبانی می‌شود. در یک سیستم استاندارد طلا، پول در گردش کم‌وبیش نسبت به مقدار معینی شمش طلا تثبیت‌شده است. به لحاظ نظری افزایش ارزش پول در این سیستم مشکل‌تر است و به‌این‌ترتیب ارزش پول، ماندگاری بیشتری دارد. همچنین استاندارد طلا بنا دارد اعتماد به پول و نظام پولی یک اقتصاد را افزایش دهد زیرا مردم با علم به اینکه پشتوانه چون در جیب و حسابشان، مقدار مشخصی از طلاست اطمینان بیشتری خواهند داشت.

موافقان سیستم استاندارد طلا معتقدند عدم بهره‌گیری از این سیستم برای یک اقتصاد ریسک‌های زیادی دارد که مهمترین آن انتشار پول بدون پشتوانه است. آلمان بعد از جنگ جهانی اول با خزانه خالی از طلا مواجه بود و جهت تأمین بودجه هزینه‌های خود به یک نظام پولی بدون پشتوانه روی آورد که این سیاست به یک سقوط اقتصادی فاجعه‌بار انجامید. به اعتقاد موافقان سیستم استاندارد طلا، به‌کارگیری سیستم پولی بدون پشتوانه خطرناک است و بانک‌های مرکزی سابقه چندان خوبی در این‌گونه سیاست‌ها نداشته‌اند. به‌عنوان‌مثال اقدامی که فدرال رزرو در طول بحران مالی ۲۰۰۸-۲۰۱۰ اتخاذ نمود و به چاپ پول الکترونیک مبادرت ورزید ریسکی است که شاید رها شدن از آن به‌سادگی امکان‌پذیر نباشد.

از سوی دیگر مخالفان سیستم استاندارد طلامعتقدند که این نظام پولی گاهی اوقات مانند غل و زنجیر بر دست و پای نظام اقتصادی کشورها عمل می‌کند. در مواقعی که یک اقتصاد با رکود جدی مواجه می‌شود سیاست انبساطی پولی می‌تواند خروج از این رکود را تسریع بخشد. اگر دولت‌ها اجازه نداشته باشند که بدون پشتوانه طلا، اقدام به انتشار پول و تزریق آن در اقتصاد بیمار خودنمایند با رکودی عمیق‌تر و طولانی‌تر مواجه می‌شوند. بسیاری از اقتصاددانان معتقدند اگر دولت‌ها در رکود دهه ۱۹۳۰، خیلی سریع‌تر نظام استاندارد طلا را کنار می‌گذارند و عرضه پول خود را افزایش می‌دادند زودتر از رکود بزرگ خارج می‌شدند.