مجموعه آموزش ها و راهنمای استفاده از شبکه اطلاع رسانی طلا، سکه و ارز
عبارتست از خسارتی که بدهکار دراثر عدم ایفای تعهدات به موقع به طلبکار وارد مینماید مشروط براینکه در قرارداد فی مابین ذکر شده باشد.
نمادهای بازار سرمایه، همواره قابل معامله نیستند و ممکن است در برخی از مواقع، برای معامله آنها محدودیتهایی ایجاد شود. وضعیت هر نماد که با کلماتی مانند مجاز، مجاز-محفوظ، ممنوع و … مشخص میشود، نشاندهنده همین موضوع است. مهمترین وضعیت نمادها و ویژگیهای هر کدام به شرح زیر است:
وضعیت نماد امکان ارسال سفارش امکان ویرایش و حذف سفارش امکان انجام معامله
مجاز بله بله بله
مجاز-محفوظ بله بله خیر
مجاز-متوقف بله خیر خیر
ممنوع خیر خیر خیر
ممنوع-متوقف خیر خیر خیر
تعهد پذیرهنویسی را کارگزار پذیرهنویس یا معرف انجام میدهد. در این فرآیند کارگزار معرف، پس از بررسی سهام شرکتهای متقاضی ورود به بازار بورس توسط کارشناسان خود، سهام را قیمتگذاری میکند و سپس ضمن معرفی شرکت برای عرضهٔ اولیه، متعهد میشود که مابقی اوراق بهاداری که تا پایان دورهٔ عرضهٔ اولیه خریداری نشده است را خریداری کند.
کارگزار پذیرهنویس باید با ارائهٔ وثیقه و شواهد دیگر به سازمان بورس، این اطمینان را ایجاد کرده باشد که میتواند به تعهدات پذیرهنویسی خود عمل نماید. مزیت روش تعهد پذیرهنویسی به روشهای رایج دیگر عرضهٔ اولیه در بورس در این است که میتواند باعث جلوگیری از رفتارهای سفتهبازانه در هفتههای آغازین عرضهٔ سهام شرکتها در بورس شود و با پشتوانهٔ کارشناسیهای انجامشده کمک میکند سهام زودتر به قیمت واقعی خود در بازار برسد.
با این کار درصدگیری های رایج در بازار کمتر میشود و خطرپذیری سرمایهگذاری روی سهام شرکتهای تازهوارد به بورس کاهش یابد.
روند عملی این کار به این صورت است که پس از آنکه ناشر درخواست انتشار اوراق را از راه تعهد پذیرهنویسی با شرکت تأمین سرمایه میدهد، مبلغی معادل ارزش کل اوراق مشارکت رهنی را از آن شرکت دریافت میکند و سپس شرکت تأمین سرمایه اوراق را به قیمت دلخواه خود منتشر خواهد کرد.
در روش بهترین کوشش، شرکت تأمین سرمایه پس از دریافت درخواست شرکت متقاضی، اوراق مشارکت رهنی را قیمتگذاری میکند و به فروش میرساند، اما بر خلاف روش تعهد پذیرهنویسی ممکن است بخشی از اوراق به فروش نرسند.
دقیقاً، معمولا در این روش دستکاریکننده قیمت، پس از خرید، سعی بر آن دارد تا سهم بازار را مورد اقبال قرار داده و تقاضای خرید سهام شرکت را با دستکاری بالا ببرد و در پی این اقدام قیمت سهم بالا رفته و سود سرشاری عاید خود کند.
بهطور کلی میتوان گفت که نقدشوندگی به عمق (تاثیر معاملات با حجم زیاد بر قیمت)، عرض (فاصله بین قیمتهای پیشنهادی خرید و فروش)، انعطافپذیری (مدت زمان به تعادل رسیدن بازار پس از نوسان شدید قیمت) و همچنین زمان (سرعت انجام معاملات) در بازار بستگی دارد. این معیارها، معیارهای سنتی نقدشوندگی بازار هستند. نقدشوندگی به بسیاری از اصول اقتصادی کلان و اصول بازار شامل سیاستهای مالی کشور، رویکرد حاکم بر نرخ ارز و نیز محیط نظارتی نیز بستگی دارد. ابزارهای مورد معامله، ماهیت مشارکتکنندگان بازار و همچنین ساختار بازار نیز اثر زیادی بر نقدشوندگی بازار دارند. همچنین اعتماد به بازار و اطمینان سرمایهگذار در بهبود شرایط نقدشوندگی تاثیر اساسی دارد.
نقدشوندگی عامل مهمی در تعیین کارآیی بازار است و دستیابی به سطح قابل قبولی از آن بهویژه در بازارهای مالی، دغدغه همیشگی سیاستگذاران و ادارهکنندگان این بازارها به شمار میرود. بازارهایی با درجه نقدشوندگی مناسب، امکان ورود و خروج به بازار را با کمترین اختلال و به عبارت دیگر با حدقل کاهش در ارزشهای اسمی و کمترین هزینههای معاملاتی و زمان فراهم میکنند که مطلوب سرمایهگذاران است. از اینرو میتوان از نقدشوندگی بهعنوان عامل مهم رشد و توسعه بازارها یاد کرد. از سوی دیگر، جهانی شدن بازارها و نوآوریهای صورت گرفته در خدمات و محصولات طی سالهای اخیر، اهمیت نقدشوندگی را برای بازارهای کوچک و کمتر توسعه یافته دو چندان کرده است.
مهمترین عوامل تاثیرگذار بر نقدشوندگی عبارتند از: میزان سهام شناور آزاد به معنی درصدی از سرمایه که به منظور خرید و فروش در دسترس سرمایهگذاران قرار دارد. هرچه میزان سهام آزاد بیشتر باشد، نقدشوندگی بالاتر است. تمرکز مالکیت و ترکیب سرمایهگذاران عامل مهم دیگر در نقدشوندگی است. نبود تنوع در بین سرمایهگذاران موجب میشود آنها قادر به اتخاذ موقعیتهای متقابل نباشند. تمرکز مالکیت ارتباط زیادی با میزان سهام شناور آزاد دارد. عامل تاثیرگذاری دیگر حضور واسطهگران مالی است. افزایش تعداد بازیگران و معاملهگران بازار موجب افزایش رقابت، سرعت بازار و افزایش نقدشوندگی میشود. از عوامل دیگر تاثیرگذار بر نقدشوندگی میتوان به میزان دسترسی مستقیم سرمایهگذاران به بازار و معاملات اینترنتی؛ هزینه معاملات، تکنولوژی سیستمهای معاملاتی، تنوع ابزارهای معاملاتی، تنوع سرمایهگذاران و مشارکت سرمایهگذاران جزء، کیفیت شرکتهای پذیرفته شده در بورس و ارتباط با بازارهای بینالمللی اشاره کرد.
البته شرکتی که در سال به میزان ۸۰ درصد سرمایه خود منفعت داشته باشد با شرکتی که ده درصد سود بدهد قطعا تفاوت دارد و سهام آن به همین نسبت طالب بیشتری دارد و به این جهت در بازار گرانتر به فروش میرسد.
قیمتی که هر سهم در بازار و بورسها به فروش میرسد با قیمت اسمی سهام فرق دارد و قیمت بازار یا ارزش تجارتی نامیده میشود. ممکن است ارزش تجارتی از ارزش اسمی کمتر یا بیشتر باشد. مثلاً شرکتی که فعالیتی نداشته بلکه در اثر زیانهای وارده قسمتی از سرمایه آن از بین رفته است، در بازار به ارش اسمی خریدار ندارد و ناچار به قیمت کمتری فروش میرود. گاهی ارزش اسمی و تجارتی با یکدیگر فرقی ندارند. در این صورت گفته میشود که ارزش اسمی سهام با ارزش تجارتی منطبق است. تعیین قیمت سهام یک شرکت معمولا تابع عوامل مختلفی است که مهمترین آن سودآوری شرکت، انتظار سودآوری آتی شرکت و شرایط کلان اقتصادی کشور است. در واقع بودجه شرکت و پیشبینی سود هر سهم مهمترین عامل تاثیرگذار بر قیمت سهم است. تغییرات قیمت سهام در سالهای گذشته و میزان تولید و فروش یکسان، وضعیت خاص صنعت، سیاست تقسیم سود سهام، طرحهای توسعه و افزایش سرمایه، ترکیب داراییها و سرمایهگذاریهای شرکت، اعتبار و سابقه شرکت، بدهیهای احتمالی، اطلاعات درونی شرکت و شایعات، نسبت قیمت به درآمد هر سهم (P/E)، عرضه و تقاضای سهام و بالاخره مدیریت شرکت همه از جمله مواردی است که به نوعی بر بالا و پایین رفتن قیمت سهام یک شرکت تاثیرگذارند.