برگه: سئوالات متداول

برای جستجو در موضوعات این بخش از کادر زیر استفاده نمایید

راهنمای بخش ها
راهنمای سامانه ها
راهنمای ابزارها + ویژگی ها
راهنمای پروفایل ها
راهنمای حساب + پنل کاربری
مفاهیم و آموزش های پایه
آموزش مفاهیم و روش های تحلیلی
آموزش روش ها و مفاهیم معاملاتی
روش ها و مفاهیم پرداخت ارزی
شاخص بان
مارکت بان
پرشین ای پی آی
سامانه معاملات طلا
راهنمای اپلیکیشن قیمت‌ها

راهنمای تب اندیکاتورها

۱۳. پیوت‌های کاماریلا (Camarilla) چه هستند و چه کاربردی دارند؟
نقاط پیوت (Pivot Points) یکی از اندیکاتورهای مهم تحلیل تکنیکال و محاسبات تکنیکال محسوب می شوند که برای تعیین روند کلی بازار در بازه های زمانی مختلف مورد استفاده قرار می گیرند. نقاط پیوت (Pivot Points) عموما در بازارهای سهام و کالاها مورد استفاده معامله گران قرار می گیرد و بر پایه بالاترین و پایین ترین نرخ روز گذشته و همچنین نرخ پایانی بازار در روز گذشته محاسبه می شوند.
مهم ترین کاربرد نقاط پیوت (Pivot Points) در پیش بینی سطوح حمایت و مقاومت سهم یا کالای مورد نظر در روزهای آتی می باشد که این سطوح حمایت و مقاومت برای معامله گران از اهمیت مضاعفی در تعیین نقاط ورود، خروج، استاپ لاس، تیک پرافیت و …. برخوردار است.
در بازارهای معاملاتی به طور کلی فرض بر این است که معاملات بالای نقاط پیوت در روزهای آتی نمایانگر تمایلات صعودی بازار و معاملات پایین تر از نقاط پیوت نشان دهنده تمایلات نزولی بازار در روزهای بعدی می باشد.
فرمول های محاسبه نقاط پیوت 
برای محاسبه نقاط پیوت کلاسیک، ابتدا بر طبق فرمول زیر نقاط پیوت را محاسبه می کنیم :

Pivot Point (P) = ( Previous High + Previous Low + Previous Close ) / 3

در محاسبه پیوت بازارهای ۲۴ ساعته، قیمت بسته شدن(Close) از اهمیت بالایی برخوردار است به علت اینکه در ساعتی خاص بازار بسته نمی شود، معامله گران می توانند از ساعات مختلفی استفاده کنند. اغلب افراد با ساعت ۲۴ بروکر خود پیوت را محاسبه می کنند که می تواند کاری اشتباه باشد برای بهترین جواب عموما ساعت ۱۲ نیمه شب گرینویچ یا ساعت ۱۲ نیمه شب به وقت نیویورک مورد استفاده قرار می گیرد که بازده بهتری نسبت به دیگر ساعات بازار دارد. بالاترین و پایینترین قیمت (High-Low) نیز در بازه زمانی بین ۱۲ نیمه شب روز گذشته تا ۱۲ نیمه شب روز جاری محاسبه میگردد.

- 33 03

محاسبه خطوط کاماریلا (Camarilla)

خطوط کاماریلا نیزبه نوعی حمایت و مقاومت می باشند. با اینکه فرمول محاسبه و نحوه استفاده از این خطوط با خط های پیوت متفاوت است اما کلیات آنها در استفاده از ساپورت و رزیستنس یکسان است. در خطوط کاماریلا هشت خط برای هر روز محاسبه می شود که عموما از ۴ خط آن استفاده می گردد فرمول محاسبه هشت خط کاماریلا به ترتیب زیر می باشد.

  • H4=((High-Low)*(1.1/2)) + Close
  • H3=((High-Low)*(1.1/4)) + Close
  • H2=((High-Low)*(1.1/6)) + Close
  • H1=((High-Low)*(1.1/12))+ Close
  • L1=Close-((High-Low)*(1.1/12))
  • L2=Close-((High-Low)*(1.1/6))
  • L3=Close-((High-Low)*(1.1/4))
  • L4=Close-((High-Low)*(1.1/2))

 

کار با خطوط کاماریلا

معمولا محاسبه ۴ خط از ۸ خط در مورد خطوط کاماریلا حائز اهمیت هستند. در صورت صعود قیمت خط های H3 و H4 و در صورت نزول قیمت خطوط L3 و L4 حائز اهمیت هستند. کسانی که از خطوط کاماریلا استفاده می کنند عقیده دارند که قیمت در اغلب روزها توانایی عبور از خطوط L3 و H3 را ندارد و در بازه ای بین این دو خط باقی می ماند. این افراد بر این اساس، با رسیدن قیمت به هر کدام از این دو خط در جهت بازگشت به سمت مخالف، وارد بازار می شوند. اما در روزهایی که بازار دارای روند قوی می باشد با شکسته شدن خطوط L3 و H3 صبر می کنند تا قیمت به خطوط L4 و H4 نیز برسد. سپس از آنجا در جهت روند اصلی وارد معامله می شوند.
در شکل زیر قیمت ابتدا به خط H3 می رسد و با فشار فروشندگان به سمت خط L3 حرکت می کند.مشاهده می شود قیمت از خط L3 رد نمی شود و خریداران در ادامه روز حتی قیمت را از خط H3 و H4 رد می کنند.

نحوه دسترسی به “پیوت‌های کاماریلا” در ویدیو فوق نمایش داده شده است، اگر پس از مشاهده ویدیو، همچنان ابهام یا سئوالی در این رابطه داشتید لطفا با یکی از کانال های پیش بینی شده با ما تماس حاصل فرمایید.

۱۴. پیوت های وودی (Woodie) چه هستند و چه کاربردی دارند؟
تعریف نقاط پیوت
نقاط پیوت (Pivot Points) یکی از اندیکاتورهای مهم تحلیل تکنیکال و محاسبات تکنیکال محسوب می شوند که برای تعیین روند کلی بازار در بازه های زمانی مختلف مورد استفاده قرار می گیرند. نقاط پیوت (Pivot Points) عموما در بازارهای سهام و کالاها مورد استفاده معامله گران قرار می گیرد و بر پایه بالاترین و پایین ترین نرخ روز گذشته و همچنین نرخ پایانی بازار در روز گذشته محاسبه می شوند.
مهم ترین کاربرد نقاط پیوت (Pivot Points) در پیش بینی سطوح حمایت و مقاومت سهم یا کالای مورد نظر در روزهای آتی می باشد که این سطوح حمایت و مقاومت برای معامله گران از اهمیت مضاعفی در تعیین نقاط ورود، خروج، استاپ لاس، تیک پرافیت و …. برخوردار است.
در بازارهای معاملاتی به طور کلی فرض بر این است که معاملات بالای نقاط پیوت در روزهای آتی نمایانگر تمایلات صعودی بازار و معاملات پایین تر از نقاط پیوت نشان دهنده تمایلات نزولی بازار در روزهای بعدی می باشد.
فرمول های محاسبه نقاط پیوت کلاسیک 
برای محاسبه نقاط پیوت کلاسیک، ابتدا بر طبق فرمول زیر نقاط پیوت را محاسبه می کنیم :

Pivot Point (P) = ( Previous High + Previous Low + Previous Close ) / 3

سپس با استفاده از نتیجه حاصله که همان نقاط پیوت می باشند سطوح حمایت و مقاومت را بر اساس فرمول های زیر بدست می آوریم :

Support 1 (S1) = ( Pivot Point x 2 ) – Previous High

Support 2 (S2) = Pivot Point – ( Previous High – Previous Low )

Resistance 1 (R1) = ( Pivot Point x 2 ) – Previous Low

Resistance 2 (R2) = Pivot Point + ( Previous High – Previous Low )

- 34 02

فرمول های محاسبه نقاط پیوت وودی (Woodie)

نقاط پیوت وودی (Woodie) یکی از انواع اندیکاتورهاست که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده واقع می گردد و شیوه و فرمول محاسبه آن عبارت است از :

  • PP = (H + L + 2*C) / 4
  • R1 = (2*PP) – L
  • R2 = PP + H – L
  • R3 = H + 2*(PP-L)
  • S1 = (2*PP) – H
  • S2 = PP – R1 -S1
  • S3 = L – ۲*(H – PP)

متغیرهای فوق عبارتند از : 

  • H : بالاترین نرخ روز گذشته
  • L : پایین ترین نرخ روز گذشته
  • C : نرخ بسته شدن بازار در روز گذشته
  • PP : نقاط پیوت
  • R1, R2, R3 : مقاومت های ۱ و ۲ و ۳ 
  • S1, S2, S3 : حمایت های ۱ و ۲ و ۳ 

نحوه دسترسی به “پیوت های وودی” در ویدیو فوق نمایش داده شده است، اگر پس از مشاهده ویدیو، همچنان ابهام یا سئوالی در این رابطه داشتید لطفا با یکی از کانال های پیش بینی شده با ما تماس حاصل فرمایید.

۱۵. پیوت های دی مارک (DM) چه هستند و چه کاربردی دارند؟
تعریف نقاط پیوت
نقاط پیوت (Pivot Points) یکی از اندیکاتورهای مهم تحلیل تکنیکال و محاسبات تکنیکال محسوب می شوند که برای تعیین روند کلی بازار در بازه های زمانی مختلف مورد استفاده قرار می گیرند. نقاط پیوت (Pivot Points) عموما در بازارهای سهام و کالاها مورد استفاده معامله گران قرار می گیرد و بر پایه بالاترین و پایین ترین نرخ روز گذشته و همچنین نرخ پایانی بازار در روز گذشته محاسبه می شوند.
مهم ترین کاربرد نقاط پیوت (Pivot Points) در پیش بینی سطوح حمایت و مقاومت سهم یا کالای مورد نظر در روزهای آتی می باشد که این سطوح حمایت و مقاومت برای معامله گران از اهمیت مضاعفی در تعیین نقاط ورود، خروج، استاپ لاس، تیک پرافیت و …. برخوردار است.
در بازارهای معاملاتی به طور کلی فرض بر این است که معاملات بالای نقاط پیوت در روزهای آتی نمایانگر تمایلات صعودی بازار و معاملات پایین تر از نقاط پیوت نشان دهنده تمایلات نزولی بازار در روزهای بعدی می باشد.
فرمول های محاسبه نقاط پیوت کلاسیک 
برای محاسبه نقاط پیوت کلاسیک، ابتدا بر طبق فرمول زیر نقاط پیوت را محاسبه می کنیم :Pivot Point (P) = ( Previous High + Previous Low + Previous Close ) / 3

سپس با استفاده از نتیجه حاصله که همان نقاط پیوت می باشند سطوح حمایت و مقاومت را بر اساس فرمول های زیر بدست می آوریم :

Support 1 (S1) = ( Pivot Point x 2 ) – Previous High

Support 2 (S2) = Pivot Point – ( Previous High – Previous Low )

Resistance 1 (R1) = ( Pivot Point x 2 ) – Previous Low

Resistance 2 (R2) = Pivot Point + ( Previous High – Previous Low )

فرمول های محاسبه نقاط پیوت دی‌مارک (DM)

نقاط پیوت دی‌مارک (DM)) یکی از انواع اندیکاتورهاست که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده واقع می گردد و شیوه و فرمول محاسبه آن عبارت است از :

  • If Close < Open, then X = High + (2 x Low) + Close
  • If Close > Open, then X = (2 x High) + Low + Close
  • If Close = Open, then X = High + Low + (2 x Close)
  • Pivot Point (P) = X/4
  • Support 1 (S1) = X/2 – High
  • Resistance 1 (R1) = X/2 – Low

نحوه دسترسی به “پیوت های دی مارک” در ویدیو فوق نمایش داده شده است، اگر پس از مشاهده ویدیو، همچنان ابهام یا سئوالی در این رابطه داشتید لطفا با یکی از کانال های پیش بینی شده با ما تماس حاصل فرمایید.

۰۹. “مارجین” چیست و چه کاربردی دارد؟
مارجین (Margin) : مقدار پولی است که باید در پلتفرم معاملاتی خود سپرده گذاری کنید تا  قادر به سفارش گذاری و حفظ پوزیشن خود در بازار فارکس باشید. از مارجین به عنوان وثیقه ای استفاده می شود تا کارگزار اطمینان حاصل کند که شما می توانید ضرر احتمالی ناشی از پوزیشن های خود را پوشش دهید. ضرر و زیان شما در معاملات فارکس نمی تواند بیش از مقدار مارجین حساب شما باشد. به عنوان مثال اگر شما ۱۰۰۰ دلار حساب معاملاتی خود را شارژ کرده باشید و هیچ معامله ای نیز انجام نداده باشید مارجین شما ۱۰۰۰ دلار است.

نیاز مارجین (Margin Requirement) : مقدار مارجین مورد نیاز برای بازکردن معامله است که به صورت درصدی (٪) از اندازه “واقعی معامله” ای که می خواهید باز کنید بیان می شود. مثلا گفته می شود نیاز مارجینی ۱% ، ۲% ، ۳% یا ۱۰% است به این معنی که شما باید مثلا ۱% از کل حجم معامله واقعی را به عنوان مارجین در حساب خود داشته باشید.

مارجین لازم (Required Margin) : پولی است که هنگام باز کردن معامله کنار گذاشته شده و “قفل” می شود. در واقع این همان چیزی است که به اختصار به آن مارجین می گوییم. به عنوان مثال ، اگر یک پوزیشن ۱۰،۰۰۰ دلاری (مینی لات) ، با نیاز مارجین ۲٪ (یا لورج ۵۰: ۱) باز کنید ، در طول این معامله مبلغ ۲۰۰ دلار “قفل” می شود. تا زمانی که این معامله باز باشد نمی توان از این ۲۰۰ دلار برای باز کردن موقعیت های دیگر استفاده کرد. با بسته شدن معامله ، این ۲۰۰ دلار مارجین “آزاد” می شود.

مارجین استفاده شده (Used Margin) : مارجین استفاده شده حداقل مبلغی است که باید در یک حساب مارجین حفظ شود. این مقدار کل مارجینی است که در حال حاضر استفاده می شود تا معاملات  باز حفظ شوند.

مارجین آزاد (Free Margin) : پولی است که به دلیل وجود معامله باز “قفل” نمی شود و می تواند برای باز کردن معامله های جدید استفاده شود. وقتی این مقدار در صفر یا کمتر باشد ، هشدار مارجین فعال می شود و موقعیت های اضافی نمی توان باز کرد. به عبارت دیگری این مارجینی است که در حال حاضی می توانید برای باز کردن معاملات جدید از آن استفاده کنید.
سطح مارجین (Margin Level) نسبت بین موجودی واقعی حساب و مارجین استفاده شده است و به صورت درصد بیان می شود. به عنوان مثال ، اگر اکوتی حساب شما ۵۰۰۰ دلار و مارجین استفاده شده ۱۰۰۰ دلار است، مارجین لول ۵۰۰ درصد است.

مارجین کال (Margin Call) مارجین کال هنگامی رخ می دهد که شما سطح مارجین کال را رد کرده اید اما همچنان بالاتر از سطح استاپ اوت هستید.
مارجین کال یک هشدار است ، و به شما می گوید حال حساب شما چندان خوب نیست و نزدیک است که موقعیت های باز شما با قیمت بازار بسته شوند. شما همچنان مجاز به باز نگه داشتن معامله های فعلی خود هستید اما نمی توانید پوزیشن جدید باز کنید. در حقیقت این هشداری است برای افزایش مارجین حساب یا به عبارتی شارژ حساب. در این کار بسیار دقت کنید زیرا در اکثر مواقع منجر به نجات حساب نمی شود. تریدری که نمی داند مارجین چیست و یا آن را به درستی رعایت نمی کند ، بیشتر احتمال دارد با مارجین کال مواجه شود.

 

  • فرمول مارجین استفاده شده

مارجین استفاده شده = جمع تک تک مارجین مورد نیاز هر معامله باز

 

  • فرمول محاسبه مارجین برای هر معامله

مارجین مورد نیاز = ارزش واقعی معامله x نیاز مارجین

 

  • فرمول مارجین آزاد

مارجین آزاد = موجودی واقعی – مارجین استفاده شده

 

  • فرمول سطح مارجین

سطح مارجین = (مانده حساب / مارجین استفاده شده) * ۱۰۰%

 

  • فرمول سطح مارجین کال

سطح مارجین کال = درصدی خاص از مارجین لول که توسط بروکر تعین می شود

نحوه دسترسی به “مارجین” در ویدیو فوق نمایش داده شده است، اگر پس از مشاهده ویدیو، همچنان ابهام یا سئوالی در این رابطه داشتید لطفا با یکی از کانال های پیش بینی شده با ما تماس حاصل فرمایید.

۱۰. میانگین متحرک (Moving Average) چیست و چه کاربردی دارد؟
تعریف میانگین متحرک

میانگین متحرک یک مفهوم آماری است. در آمار منظور از میانگین متحرک، میانگینی است که از بخشی از داده‌های موجود گرفته می‌شود. در میانگین‌گیری هدف، حذف نویزها و تغییرات ناگهانی داده‌ها است. در اصطلاح به این کار هموار کردن یا Smoothing گفته می‌شود. این عمل باعث می‌شود که داده‌ها را بتوان به دور از نویزها بررسی کرد و نتایج قابل قبولی از بررسی داده‌ها به دست آورد.

سوال میانگین متحرک چیست در بازارهای مالی را به طرق مختلف می توان پاسخ داد. در تحلیل تکنیکال از مفهوم میانگین متحرک برای حذف نوسانات قیمتی در بازه‌های زمانی مختلف استفاده می‌شود. با این کار تحلیلگران می‌توانند دید واقع بینانه‌تری به نمودار قیمت داشته باشند. در علوم مالی میانگین متحرک (Moving Average – MA) یک اندیکاتور سهام است که معمولاً در تحلیل تکنیکال به‌کار می‌رود. دلیل محاسبهٔ میانگین متحرک یک سهم، تعدیل اطلاعات قیمتی ایجادشده از طریق محاسبه یک قیمت میانگین هست.

اندیکاتور میانگین متحرک جزو اندیکاتورهای روندی و با تاخیر است. این اندیکاتور پایه ایجاد بسیاری از اندیکاتورهای دیگر است. برای ایجاد این اندیکاتور نیاز به درک سه مفهوم تایم فریم، دوره میانگین‌گیری (Length) و منبع محاسبه میانگن متحرک است.

تایم فریم

منظور از تایم فریم همان زمانی است که برای ایجاد کندل‌ها استفاده می‌شود. کندل نشان دهنده تغییرات قیمت بر روی نمودار است. به عنوان مثال در تایم فریم روزانه، هر کندل نشانگر تغییرات قیمت در یک روز خواهد بود. تحلیلگران معمولا تایم فریمی برای ایجاد میانگین متحرک استفاده می‌کنند که تایم فریم نمایش نمودار است. اما این دو تایم فریم را می توان مختلف از هم نیز انتخاب کرد.

دوره میانگین‌گیری

دوره میانگین‌گیری نشان‌دهنده تعداد داده‌هایی (در اینجا کندل استیک‌ها) است که برای ایجاد میانگین متحرک استفاده می‌شود. به عنوان مثال فرض کنید در تایم فریم روزانه، دوره میانگین‌گیری انتخاب شده برابر با عدد ۹ باشد. در این حالت مقدار میانگین متحرک برای آخرین روز که داده آن موجود است، برابر با میانگین قیمت پایانی ۹ کندل قبلی است.

منبع محاسبه میانگین متحرک

منظور از منبع محاسبه در ایجاد میانگین متحرک قیمتی از بازار در بازه زمانی مورد نظر است که از آن برای میانگین‌گیری استفاده می‌شود. در کندل‌ها ما با چهار قیمت شروع، پایان، بیشترین و کمترین مواجه هستیم. معمولا برای محاسبه اندیکاتور میانگین متحرک از قیمت پایانی استفاده می‌شود، اما ابزارهای تحلیلی به کاربران امکان استفاده از هر چهار قیمت را می‌دهند.

کاربردهای میانگین متحرک

از میانگین‌های متحرک ۵۰ و ۲۰۰ روزه در سهام استفاده زیادی می‌شود و بسیاری از معامله‌گران و سرمایه‌گذاران از آن برای دریافت سیگنال‌های مهم معاملاتی استفاده می‌کنند. میانگین‌های متحرک یک اندیکاتور قابل‌تنظیم به‌شمار می‌روند. بدین معنی که سرمایه‌گذار می‌تواند هر تایم فریمی را برای محاسبات میانگین مدنظر انتخاب کند. یک سری از بازه‌های زمانی در میانگین‌های متحرک از اهمیت زیادی برخوردارند. این بازه‌ها شامل ۱۵، ۲۰، ۳۰، ۵۰، ۱۰۰ و ۲۰۰ روز می‌شوند. هرچه بازهٔ زمانی میانگین متحرک کوتاه‌مدت‌تر باشد، حساسیت آن نسبت به تغییرات قیمت افزایش خواهد یافت. هرچه بازهٔ زمانی میانگین متحرک طولانی مدت‌تر باشد، حساسیت آن میانگین متحرک نسبت به حرکات قیمتی کاهش پیدا خواهد کرد.

سرمایه‌گذاران ممکن است بازه‌های زمانی متفاوتی را با توجه به اهداف معاملاتی خود انتخاب کنند. میانگین‌های متحرک کوتاه‌مدت معمولاً برای معامله‌گری کوتاه‌مدت (short-term trading) استفاده می‌شوند. در حالی که میانگین‌های متحرک بلندمدت معمولاً توسط سرمایه‌گذاران بلندمدت (long-term investors) مورد استفاده قرار می‌گیرند. هیچ تایم فریمی صحیحی برای تنظیم میانگین‌های متحرک وجود ندارد. بهترین راه آزمایش و بررسی این اندیکاتور، استفاده از بازه‌های زمانی متفاوت می‌باشد. تا زمانی که بتوانید اعدادی که مناسب استراتژی معاملاتی شما می‌باشد را پیدا کنید.

میانگین‌های متحرک صعودی نشان می‌دهند که قیمت سهم در یک روند صعودی قرار دارند، در حالی که میانگین‌های متحرک نزولی نشان‌دهندهٔ روند نزولی قیمت سهم هستند. به‌طور مشابه، حرکات صعودی قیمت با یک تقاطع صعودی میانگین متحرک (bullish crossover) تأیید می‌شوند. تقاطعی که در آن میانگین متحرک کوتاه‌مدت، میانگین متحرک بلندمدت را به سمت بالا قطع می‌کند. به‌طور عکس، حرکت نزولی قیمت با یک تقاطع نزولی (bearish crossover) تأیید می‌شود. تقاطعی که در آن میانگین متحرک کوتاه‌مدت، میانگین متحرک بلندمدت را به سمت پایین قطع می‌کند.

اندیکاتور مکدی برای بررسی رابطه بین دو میانگین متحرک، توسط معامله‌گران استفاده می‌شود. این اندیکاتور معمولاً با کسر یک میانگین متحرک نمایی ۲۶ روزه، از یک میانگین متحرک نمایی ۱۲ روزه، محاسبه می‌شود. زمانی که اندیکاتور مکدی در حالت مثبت باشد میانگین متحرک کوتاه‌مدت بالاتر از میانگین متحرک بلندمدت قرارگرفته است که نشان از یک حرکت صعودی قیمت می‌دهد.

زمانی که میانگین متحرک کوتاه‌مدت در سطح زیرین میانگین متحرک بلندمدت قرار داشته باشد، نشانه‌هایی از حرکات نزولی قیمت مشاهده می‌شود. بسیاری از معامله‌گران حرکات قیمت به سمت بالا یا پایین خط صفر (zero line) را زیر نظر دارند. حرکت این اندیکاتور به بالای خط صفر، یک سیگنال خرید و حرکت آن به زیر این خط یک سیگنال فروش می‌باشد.

انواع میانگین‌های متحرک

  • میانگین متحرک ساده : ساده‌ترین نوع میانگین‌های متحرک که با نام میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average – SMA) شناخته می‌شود، از طریق محاسبهٔ میانگین حسابی (arithmetic mean) اطلاعات داده‌شده به‌دست می‌آید. به بیانی دیگر، یکسری از اعداد – و یا قیمت‌ها در بازارهای مالی – با یکدیگر جمع شده و بر تعدادشان تقسیم می‌شوند. فرمول محاسبه میانگین متحرک ساده یک اوراق بهادار به شرح زیر است:

Daily Closing Prices: 11,12,13,14,15,16,17

First day of 5-day SMA: (11 + 12 + 13 + 14 + 15) / 5 = 13

Second day of 5-day SMA: (12 + 13 + 14 + 15 + 16) / 5 = 14

Third day of 5-day SMA: (13 + 14 + 15 + 16 + 17) / 5 = 15

 

  • میانگین متحرک نمایی : میانگین‌های متحرک نمایی (Exponential Moving Averages – EMA) نوعی از میانگین‌های متحرک می‌باشند که به اطلاعات اخیر قیمتی وزن بیشتری داده و نسبت به این اطلاعات واکنش بیشتری از خود نشان می‌دهند. برای محاسبهٔ یک میانگین متحرک نمایی، شما ابتدا باید یک میانگین متحرک ساده را در بازهٔ زمانی مدنظر محاسبه کنید. سپس، ضریب وزن‌دهندهٔ (multiplier for weighting) میانگین متحرک نمایی – که آن را تحت عنوان فاکتور تعدیل‌کننده (smoothing factor) نیز می‌شناسند – محاسبه کنید. ضریبی که با این فرمول محاسبه می‌شود:

Initial SMA: 10-period sum / 10

Multiplier: (2 / (Time periods + 1) ) = (2 / (10 + 1) ) = 0.1818 (18.18%)

EMA: {Close – EMA(previous day)} x multiplier + EMA(previous day)

نحوه دسترسی به “میانگین متحرک” در ویدیو فوق نمایش داده شده است، اگر پس از مشاهده ویدیو، همچنان ابهام یا سئوالی در این رابطه داشتید لطفا با یکی از کانال های پیش بینی شده با ما تماس حاصل فرمایید.

۱۱. پیوت های کلاسیک (Classic) چه هستند و چه کاربردی دارند؟
نقاط پیوت (Pivot Points) یکی از اندیکاتورهای مهم تحلیل تکنیکال و محاسبات تکنیکال محسوب می شوند که برای تعیین روند کلی بازار در بازه های زمانی مختلف مورد استفاده قرار می گیرند. نقاط پیوت (Pivot Points) عموما در بازارهای سهام و کالاها مورد استفاده معامله گران قرار می گیرد و بر پایه بالاترین و پایین ترین نرخ روز گذشته و همچنین نرخ پایانی بازار در روز گذشته محاسبه می شوند.
مهم ترین کاربرد نقاط پیوت (Pivot Points) در پیش بینی سطوح حمایت و مقاومت سهم یا کالای مورد نظر در روزهای آتی می باشد که این سطوح حمایت و مقاومت برای معامله گران از اهمیت مضاعفی در تعیین نقاط ورود، خروج، استاپ لاس، تیک پرافیت و …. برخوردار است.
در بازارهای معاملاتی به طور کلی فرض بر این است که معاملات بالای نقاط پیوت در روزهای آتی نمایانگر تمایلات صعودی بازار و معاملات پایین تر از نقاط پیوت نشان دهنده تمایلات نزولی بازار در روزهای بعدی می باشد.
فرمول های محاسبه نقاط پیوت کلاسیک 
برای محاسبه نقاط پیوت کلاسیک، ابتدا بر طبق فرمول زیر نقاط پیوت را محاسبه می کنیم :

Pivot Point (P) = ( Previous High + Previous Low + Previous Close ) / 3

سپس با استفاده از نتیجه حاصله که همان نقاط پیوت می باشند سطوح حمایت و مقاومت را بر اساس فرمول های زیر بدست می آوریم :

Support 1 (S1) = ( Pivot Point x 2 ) – Previous High

Support 2 (S2) = Pivot Point – ( Previous High – Previous Low )

Resistance 1 (R1) = ( Pivot Point x 2 ) – Previous Low

Resistance 2 (R2) = Pivot Point + ( Previous High – Previous Low )

نحوه دسترسی به “پیوت های کلاسیک” در ویدیو فوق نمایش داده شده است، اگر پس از مشاهده ویدیو، همچنان ابهام یا سئوالی در این رابطه داشتید لطفا با یکی از کانال های پیش بینی شده با ما تماس حاصل فرمایید.

۱۲. خطوط فیبوناچی (Fibonacci) چه هستند و چه کاربردی دارند؟
لئوناردو فیبوناچی ریاضیدان قرن ۱۲ میلادی در ایتالیا متولد شد و بزرگترین اثر وی کشف اعدادی طلایی از روی حل مساله ازدیاد تعداد خرگوش ها بود. اعداد طلایی کشف شده توسط این دانشمند را به احترامش اعداد فیبوناچی می نامند. دنباله فیبوناچی با صفر و یک شروع می شود و هر عدد مجموع دو عدد قبلی می باشد …۳۷۷-۲۳۳-۱۴۴-۸۹-۵۵-۳۴-۲۱-۱۳-۸-۵-۳-۲-۱-۱
تا به حال هماهنگی های زیادی بین روابط این اعداد و قوانین طبیعت دیده شده است. نسبت های فیبوناچی در همه جا دیده می شوند، از فاصله حرکت سیاره ها به دور ستارگان تا فاصله حرکت الکترون ها به دور هسته اتم. این اعداد نسبت هایی با یکدیگر دارند که در علم اقتصاد نیز کاربرد دارد.

 

سری فیبوناچی چیست؟

سری فیبوناچی دنباله ای از اعداد است که هر عدد از مجموع دو عدد قبلی خود بدست می آید این دنباله بصورت زیر است.

۰, ۱, ۱, ۲, ۳, ۵, ۸, ۱۳, ۲۱, ۳۴, ۵۵, ۸۹, ۱۴۴, ۲۳۳, ۳۷۷, ۶۱۰, ۹۸۷, ۱۵۹۷, …

شاید در نگاه اول این سری چیز خاصی نداشته باشد! اما آنچه دنباله فیبوناچی را مشهور کرده است نسبت هایی است که اعداد این دنباله با یکدیگر دارند که مهمترین آن، نسبت هر عدد از این دنباله به عدد قبلی خود است و هر چه این عمل را برای جملات جلوتر این سری انجام دهیم این نسبت به یک عدد ثابت همگرا میشود. برای مثال در سری فیبوناچی، اعداد ۲۰، ۲۱ و ۲۲ اُم به ترتیب عبارت است از: ۶۷۶۵، ۱۰۹۴۶، ۱۷۷۱۱ حال اگر هر عدد را به عدد قبلی خود تقسیم کنیم به جواب زیر میرسیم و همانطور که مشاهده میکنید تا رقم هفتم اعشار آن یکی است!

۱۷۷۱۱/۱۰۹۴۶ = 1.۶۱۸۰۳۳۹۸

۱۰۹۴۶/۶۷۶۵ = 1.۶۱۸۰۳۳۹۹

عدد ۱.۶۱۸ را نسبت طلایی یا همان Golden Ratio می گویند.

- 32 03

نسبت های مهم فیبوناچی

۴۲۳.۸% : از تقسیم هر عدد سری به سومین عدد قبل از خود بدست می آید.

۲۶۱.۸% : از تقسیم هر عدد سری به دومین عدد قبل از خود بدست می آید.

۱۶۱.۸% : از تقسیم هر عدد سری به عدد قبلی خود بدست می آید.

۷۸.۶% : جذر عدد ۶۱.۸ است!

۶۱.۸% : از تقسیم هر عدد سری به عدد بعدی خود بدست می آید.

۳۸.۲% : از تقسیم هر عدد سری به دومین عدد بعد از خود بدست می آید.

۲۳.۶% : از تقسیم هر عدد سری به سومین عدد بعد از خود بدست می آید.

تذکر: نسبت های ۵۰% و ۱۰۰% و ۲۰۰% جزء نسبت های فیبوناچی نیستند اما هنگام تحلیل مورد استفاده قرار میگیرند!

 

ابزارهای مهم فیبوناچی در تحلیل تکنیکال

با استفاده از ابزارهای فیبوناچی میتوان یک خط، منحنی و یا زمان خاص برای بازگشت یا ادامه دار بودن یک روند را ترسیم کرد که هیچ اجباری به حمایت و مقاومت بودن آنها نیست و صرفا بحث روانی دارد و استفاده از آنها بایستی به عنوان ابزار کمکی تحلیل تکنیکال و همراه با سایر ابزارها باشد و همپوشانی سطوح فیبوناچی با الگوهای قیمتی، خطوط حمایت و مقاومت، خط روند و… باعث افزایش اعتبار آنها خواهد شد و میتوان واکنش جدی تر بازار را انتظار داشت.

  • ریتریسمنت (Fibonacci Retracement) : قیمت ها در بازارهای مالی عموما بصورت ناگهانی با افزایش و یا کاهش مواجه نمیشوند و همواره روندها تمایل به اصلاح قیمت دارند برای مثال در یک روند صعودی قیمت سهام از ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ افزایش پیدا میکند سپس تا ۱۷۰۰ کاهش و دوباره روند صعودی از سر گرفته میشود این اصلاح قیمت در روندهای نزولی نیز با افزایش قیمت ها رخ میدهد. اینکه این اصلاح قیمت تا چه سطحی رخ میدهد توسط سطوح فیبوناچی اصلاحی (بازگشتی) قابل شناسایی است بدین صورت که با شناسایی یک روند، نقاط سقف و کف قیمت آن را به یکدیگر وصل میکنیم که به عنوان سطوح ۱۰۰% و ۰% درنظر گرفته میشود سپس سطوح ۲۳.۶%، ۳۸.۲%، ۵۰%، ۶۱.۸% و ۷۸.۶% بین دو سطح ۰% و ۱۰۰% به عنوان خطوط اصلاحی احتمالی ترسیم میشود.
    • اکستنشن (Fibonacci Extension) : در فیبوناچی بازگشتی – داخلی سطوح اصلاح همگی کمتر از ۱۰۰% بودند یعنی در یک روند صعودی اصلاح قیمت کمتر از کف قیمتی نمیشد حال اگر اصلاح، اعدادی بالاتر از ۱۰۰% را تجربه کند به آن فیبوناچی اکستنشن یا همان بازگشتی – خارجی میگویند و سطوح بازگشتی احتمالی به ترتیب ۱۲۷.۲%، ۱۶۱.۸%، ۲۶۱.۸% و ۴۲۳.۶% هستند.
    • پروجکشن (Fibonacci Projection) : پروجکشن به معنای تصویر کردن است و از این ابزار برای تعیین اهداف قیمتی در آینده استفاده میشود فرض کنید در یک روند صعودی قیمت از نقطه A تا B افزایش داشته سپس با کاهش قیمت تا نقطه C فاز اصلاحی خود را پشت سر گذاشته و دوباره روند صعودی خود را شروع کرده باشد حال میتوان اهداف قیمتی جدید را با استفاده از فیبوناچی پروجکشن شناسایی کرد بدین صورت که سه نقطه کف قیمت، سقف قیمت و پایان اصلاح را به یکدیگر وصل میکنیم تا سطوح ۱۰۰%، ۱۲۷.۲%، ۱۶۱.۸% و ۲۰۰% به عنوان اهداف احتمالی قیمتی در آینده ترسیم شوند.
    • اکسپنشن (Fibonacci Expansion) : فیبوناچی انبساطی و پروجکشن تا حدودی شبیه به هم هستند و برای یافتن اهداف قیمتی بیشتر از ۱۰۰% مورد استفاده قرار میگیرند تنها تفاوت در تعداد نقاط آنهاست بدین صورت که در فیبوناچی انبساطی تنها از ۲ نقطه سقف و کف قیمتی استفاده میشود سپس ترازهای قیمتی ۱۲۷.۲%، ۱۶۱.۸%، ۲۶۱.۸% و ۴۲۳.۶% به عنوان اهداف احتمالی قیمت ترسیم میشوند. پس از شکست خطوط حمایت و مقاومت، تشکیل الگوهای قیمتی و … استفاده از این ابزار میتواند راهگشای معاملات جهت توقف ضرر یا شناسایی سود باشد.
    • کمان ها (Fibonacci arcs) : با استفاده از این ابزار میتوان کمان هایی را به عنوان سطوح حمایت و مقاومت بالقوه ترسیم کرد بدین صورت که ابتدا دو نقطه کف و سقف قیمت در یک روند را به یکدیگر وصل کنید این خط پایه به عنوان شعاع قوس اول، کمان ۱۰۰% خواهد بود سپس کمان های ۶۱.۸%، ۵۰% و ۳۸.۲% ترسیم و به عنوان سطوح اصلاحی روند درنظر گرفته میشوند.
    • بادبزن (Fibonacci Fan)
    • فیبوناچی زمانی

    - 32 02 4

    فرمول های محاسبه نقاط پیوت فیبوناچی 

    • Pivot Point (P) = (High + Low + Close)/3
    • Support 1 (S1) = P – {.382 * (High – Low)}
    • Support 2 (S2) = P – {.618 * (High – Low)}
    • Support 3 (S3) = P – {1 * (High – Low)}
    • Resistance 1 (R1) = P + {.382 * (High – Low)}
    • Resistance 2 (R2) = P + {.618 * (High – Low)}
    • Resistance 3 (R3) = P + {1 * (High – Low)}

نحوه دسترسی به “خطوط فیبوناچی” در ویدیو فوق نمایش داده شده است، اگر پس از مشاهده ویدیو، همچنان ابهام یا سئوالی در این رابطه داشتید لطفا با یکی از کانال های پیش بینی شده با ما تماس حاصل فرمایید.

۰۱. تب “اندیکاتورها” چیست و چه کاربردی دارد؟

واژه «اندیکاتورها»، به معنای «شاخص» یا «نشانگر» است. اندیکاتورها ابزارهایی هستند که با اعمال یک‌سری روابط ریاضی مشخص، روی قیمت سهم یا حجم معاملات یا هر دو شکل می‌گیرند و از آن‌ها برای هشدار، پیش بینی و تایید تحلیل استفاده می‌شود.

در تحلیل تکنیکال، اندیکاتور تکنیکال یک محاسبه گر ریاضی مبتنی بر تاریخچه قیمت، حجم، یا زمان قراردادها است که هدف آن پیش‌بینی روند بازار و تحولات و نوسانات آتی هر سهم، کالا یا ارز می باشد. اندیکاتورهای تکنیکال بخش اصلی و هسته مرکزی تحلیل تکنیکال هستند و به‌طور معمول به عنوان یک الگوی نموداری، به منظور پیش‌بینی روند بازار طراحی شد اند. اندیکاتورها به‌طور کلی بر روی داده‌های نمودار قیمتی جای گذاری می‌شوند تا نشان دهند که جهت حرکت قیمت به کدام سو می باشد. بخش “اندیکاتورها” در پروفایل ها به همین منظور طراحی و تعبیه شده است و معامله گران و فعالان بازار از طریق این بخش می توانند اطلاعات تعدادی از معروف ترین و مهمترین اندیکاتورها را دریافت نمایند.

صفحه یا تب “اندیکاتورها” ششمین بخش از هر “پروفایل” را تشکیل می دهد و برای دسترسی به آن باید ابتدا به یکی از روش های ۵ گانه زیر به پروفایل نماد مربوطه دست پیدا کرده و سپس به ششمین تب آن رجوع نمایید. روش های ۵ گانه دسترسی به پروفایل ها عبارتند از :

  1. با کلیک روی هر سطر از جداول قیمت ها
  2. از طریق “نقشه سایت
  3. از طریق ابزار “شاخص یاب
  4. از طریق ابزار “جستجو
  5. از طریق “ربات هوشمند پاسخگو
۰۲. تب “اندیکاتورها” در کجای سایت واقع شده است؟

نحوه دسترسی به صفحه یا تب اندیکاتورها در ویدیو فوق نمایش داده شده است، اگر پس از مشاهده ویدیو، همچنان ابهام یا سئوالی در این رابطه داشتید لطفا با یکی از کانال های پیش بینی شده با ما تماس حاصل فرمایید.

۰۳. در نسخه موبایل، تب “اندیکاتورها” از چه طریق در دسترس می باشد؟

نحوه دسترسی به “اندیکاتورها در نسخه موبایل” در ویدیو فوق نمایش داده شده است، اگر پس از مشاهده ویدیو، همچنان ابهام یا سئوالی در این رابطه داشتید لطفا با یکی از کانال های پیش بینی شده با ما تماس حاصل فرمایید.