مجموعه آموزش ها و راهنمای استفاده از شبکه اطلاع رسانی طلا، سکه و ارز
رفتار قیمت پس از دوره های پشیمانی معامله گران بسیار مهم و تعیین کننده است. یکی از این دو حالت رخ میدهد: یا همه به این نتیجه میرسند که قیمت جدید قابل اتکا نیست، که در این حالت قیمت به سطح قیمت پیشین بر میگردد، یا سرمایه گذاران قیمت جدید را می پسندند، که در این حالت قیمت به حرکت در همان جهتی که سطح حمایت یا مقاومت را قطع کرده است، ادامه می دهد. پس از دوره پشیمانی معامله گران، در حالتی که اجماع انتظارات بر این است که قیمت جدید (که بالاتر است) غیرقابل قبول است، تله سنتی صعود تقلبی(گذر نادرست) به وجود می آید. همانطور که در شکل زیر نشان داده شده است قیمت از سطحمقاومت ۶۷.۵ دلار خارج شده است و سپس با توافق بر قابل اتکا نبودن قیمت جدید، قیمت به زیر سطح مقاومت برگشته و خریدارانی را که سهام های با قیمت بالا خریداری کرده اند را جا میگذارد.
شرایط متشابهی تله نزول تقلبی را به وجود می آورد. به شکل زیر توجه کنید، قیمت به قدری زیر سطح حمایت باقی میماند که افراد با نگاه نزولی به سهم را وادار به فروش میکند و سپس قیمت به بالاتر از سطح حمایت باز میگردد و فروشندگانی که سهام خود را در قیمت پایین فروخته اند از دور خارج میکند.
حالت دیگری که ممکن است در ادامه پشیمانی معامله گران رخ دهد این است که سرمایه گذاران قیمت جدید را قابل قبول دانسته و بپذیرند. در این حالت قیمت به تغییر خود در راستای گذر (شکستن سطح حمایت – مقاومت) ادامه می دهد، یعنی حرکت قیمت به سمت بالا. اگر گذر از سطح مقاومت رخ داده باشد به سمت پایین حرکت میکند اما اگر گذر از سطح حمایت رخ داده باشد به سمت بالا حرکت می کند. یک نمونه از این نوع رفتار قیمتی را در نمودار زیر مشاهده می کنید.
یک راه برای پیشبینی انتظارات پس از “گذر” توجه به مقادیر خرید و فروش است. اگر قیمت از سطح حمایت- مقاومت با فزایش زیادی در حجم معاملات گذر کند و پشیمانی معامله گران معمولا در مقادیر حجمی کم صورت بگیرد، نتیجتاً انتظارات جدید حکم فرما خواهد شد (یعنی تعداد کمی از سرمایه گذاران پشیمان شدهاند). برعکس، اگر گذر با حجم معاملات متوسط رخ بدهد و عموماً پشیمانی در مقادیر زیاد صورت بگیرد، نشان دهنده این است که انتظارات تعداد کمی از سرمایه گذاران تغییر میکند و از نظر اغلب آنها قیمت اولیه قابل قبول است (در این حالت شاهد پدیده برگشت دوباره قیمت به زیر خط روند یا بالای خط حمایت خواهیم بود).
رالی به قطعات با شیب مثبت رو به بالا گفته میشود. رالی ها معمولاً پس از حفره ها اتفاق میافتند. رالی ها در روند نزولی کوتاه و در روندهای صعودی بلندترند.
یک دید دیگر نسبت به یک روند قیمت صعودی بالاتر رفتن درجه حمایت سهم است، به این صورت که مثبت نگرها کنترل کننده بوده و قیمت را به سمت بالاتر رفتن هل می دهند.
نمودار زیر نشان دهنده یک روند نزولی قیمت است. این روند از پایین تر رفتن قیمت حداکثر روزانه در طی یک دوره زمانی تشکیل میشود. می توان یک روند نزولی را بصورت افت درجه مقاومت یک سهم نیز در نظر گرفت. کاهش دهنده های قیمت فعال ترند و قیمت را به سمت پایین می کشند. وقتی قیمت به مرزهای حمایت یا مقاومت میرسد، انتظارات از سهم تغییر میکند. قیمت میتواند خط روند را چه در حالت صعودی و چه در حالت نزولی قطع کند. نمودار زیر نشاندهنده مقاومت سهم شرکت مرک در برابر روند نزولی قیمت است. یعنی قیمت چند بار خط روند را قطع کرده و حکایت از عدم رضایت سهامداران از روند منفی شدن سهم و انتظار آنها برای مثبت شدن قیمت دارد. به حجم معاملات (نمودار ستونی زیر نمودار قیمت) توجه کنید. دقت کنید که چطور پس از تقاطع خط روند و نمودار قیمت، حجم معاملات بالا میرود. این شاهدی مهم بر این مدعاست که روند قبلی (نزول قیمت سهم) در حال تغییر است. (همانطور که دیده می شود در ماه نوامبر در محلی که علامت به معنی “شکست روند ” گذاشته شده این موضوع ثابت میشود و روند نزولی برعکس شده و از این پس صعود قیمت را شاهد هستیم. شبیه به موضوع حمایت و مقاومت، بعضی مواقع نیز شاهد پشیمانی سهام داران یک سهم و رویگردانی از آن هستیم. یعنی پس از یک تقاطع خط روند با نمودار قیمت، شاهد کاهش قیمت بخاطر عرضه سهم و دست برداشتن سهام داران از آن سهم هستیم.
باز هم نمودار حجم معاملات گویای قدرت (میزان نفوذ) یک روند بر روند قبلی میباشد. در مثال بالا حجم معاملات پس از قطع شدن خط روند بالا رفته است ولی این میزان معاملات ضعیف بوده و قدرت کافی برای راندن قیمت به حدود روند قبلی ندارد.
که در آن RS به شرح زیر محاسبه می شود:
برای مثال اگر یک دوره ۱۴ روزه برای محاسبه بنابراین برای محاسبه RSI مد نظر باشد کل تغییرات مثبت را در این دوره با یکدیگر جمع و بر عدد ۱۴ تقسیم می کنیم. متوسط تغییرات منفی را نیز در این دوره جمع و بر عدد ۱۴ تقسیم می کنیم. بدین ترتیب RS را می توانیم محاسبه کنیم. سپس با قرار دادن RS در فرمول بالا RSI محاسبه می شود.
تحلیل تکنیکی نیاز به دانش بالای علوم اقتصادی و سیاسی ( بر عکس تحلیل پایهای ) ندارد.در حال حاضر تحلیل تکنیکی در بورس های معتبر دنیا رواج زیادی پیدا کرده و طرفداران خاص خود را دارد. مزیت این نوع تحلیل در سرعت عمل آن است و می توان در مدت کوتاهی قیمت سهام چندین شرکت را بررسی کرد ولی تحلیل فاندامنتال همین تعداد سهام، بسیار وقت گیر خواهد بود. تحلیل تکنیکی مانند هر تئوری دیگر منطق خاص خود را دارد.
سه محور اصلی تحلیل تکنیکی عبارتند از:
– عملکرد دیر هنگام : روش فنی بخاطر عکس العمل دیر هنگام معمولا مورد انتقاد قرار میگیرد. وقتی که روند (صعودی یا نزولی) قیمت شناسایی میشود میزان زیادی از تغییرات قیمت اتفاق افتاده است. بعد از این میزان تغییرات زیاد میزان سود به نسبت ریسک خیلی بالا نیست. عملکرد دیر هنگام یکی از انتقاداتی است که به تئوری داو وارد شده است. معمولاً در هر زمان روندهای خوب دیگری هم هستند: حتی پس از آنکه یک روند قیمت جدید (صعودی یا نزولی) شناسایی شد همیشه یک روند قیمت مهم دیگر هم براحتی در دسترس وجود دارد. کارشناسان معمولاً متهم میشوند به اینکه روی خط میانه حرکت میکنند و یک موضع گیری مشخص ندارند. حتی اگر تحلیلگر بر سهمی بسیار مصر باشد، باز هم سهم دیگری که نظرشان را جلب و ارضا کند، وجود دارد.
– پشیمانی بازار و سرمایه گذاران : تمامی الگوها و علایم خرید و فروش با روش فنی همیشه درست از آب در نمی آید. زمانی که به مطالعه روش فنی میپردازید دست آخر به یک مجموعه شاخص ها و الگوهای نموداری میرسید که باید با یکسری قوانین هماهنگ شوند به عنوان مثال چنانچه الگوی نوسانات قیمت یک سهم از نوع “سر و شانه ” باشد. در این الگو مطابق شکل زیر نوسانات گذشته قیمت سهم به گونه ای است که پس از یک روند افزایشی و رسیدن به نقطه اوج نخست یا اصطلاحاً شانه چپ ، سپس قیمت سهم با روند نزولی مواجه شده و تا نقطه قعر نخست سقوط می نماید. پس از آن قیمت سهم برای بار دوم روند صعودی به خود گرفته و تا نقطه اوج دوم یا اصطلاحاً سر رشد می نماید. این نقطه از نقطه اوج اول بالاتر بوده لیکن پس از آن دوباره سهم با روند نزولی مواجه شده و تا نقطه قعر دوم کاهش می یابد. مجدداً سهم برای سومین بار تا نقطه اوج جدیدی موسوم به شانه راست که تا اندازه زیادی به شانه چپ شبیه است رشد نموده و دوباره روند نزولی آن آغاز میشود. از به هم وصل کردن نقاط قعر اول و دوم خطی موسوم به “خط گردن “بدست می آید که میتواند در تشخیص زمان مناسب برای فروش راه گشا باشد.
مثال : آقای y به عنوان تحلیلگر فنی در حال ارزیابی قدرت نسبی سهام شرکت x با استفاده از اطلاعات زیر است.
محاسبات قدرت نسبی به شرح زیر است:
در سال ۱۳۸۱ قدرت نسبی تا اندازهای برای سهام شرکت x وجود داشته است.
در سال ۱۳۸۲ سهام شرکت x از قدرت نسبی فوق العاده ای برخوردار بوده است.