برگه: سئوالات متداول

برای جستجو در موضوعات این بخش از کادر زیر استفاده نمایید

راهنمای بخش ها
راهنمای سامانه ها
راهنمای ابزارها + ویژگی ها
راهنمای پروفایل ها
راهنمای حساب + پنل کاربری
مفاهیم و آموزش های پایه
آموزش مفاهیم و روش های تحلیلی
آموزش روش ها و مفاهیم معاملاتی
روش ها و مفاهیم پرداخت ارزی
شاخص بان
مارکت بان
پرشین ای پی آی
سامانه معاملات طلا
راهنمای اپلیکیشن قیمت‌ها

روندها و ترندها

نگاه عمیق به خطوط روند (قسمت اول)
خطوط روند ابزارهای بسیار مفیدی در تحلیل تکنیکال هستند که با استفاده از آن می توان موقعیت های معاملاتی فوق العاده ای را شکار کرد. اما نباید زیاد ساده به آنها نگاه کرد. اگر با دقت بیشتری به این خطوط نگاه کنیم، اطلاعات بسیار بیشتری در مورد ساختار حرکتی بازار، صعودی یا نزولی بودن جو روانی بازار (Market Sentiment)، قدرت و فاز حرکتی بازار را به ما خواهند داد.
تصویر زیر نمایی ساده از اطلاعات گسترده ای است که خطوط روند به ما می دهند.
- q1
برخورد و واکنش سوم
برای رسم یک خط روند به حداقل دو نقطه نیاز داریم. اگر بخواهیم خط روند صعودی رسم کنیم، دو کف یا حفره نیاز داریم و برای کشیدن خط روند نزولی نیز به دو سقف یا قله نیاز خواهیم داشت. این ساده ترین حالت برای ترسیم خط روند است.
اگر دو نقطه مناسب برای ترسیم خط روند در نظر گرفته باشید، به احتمال زیاد در نقطه سوم نیز قیمت به این خط روند واکنش نشان خواهد داد. اما اگر زیاد به دو نقطه ای که خط روند را از آنجا رسم کرده اید اطمینان ندارید، بهتر است که منتظر بمانید تا واکنش قیمت به نقطه سوم را نیز مشاهده کنید.
در هر صورت قیمت در برخورد سوم و واکنش به خط روند، آن را تایید خواهد کرد. پس همیشه نقطه برخورد سوم برای ما مهم خواهد بود.
اما دلیل اهمیت برخورد و واکنش سوم به یک خط روند چیست؟ در چارت قیمت، نقطه سقف و کف زیادی وجود دارند و ما میتوانیم هر دو کف یا دو سقفی که میبینیم را به هم وصل کرده و یک خط روند رسم کنیم. در این حالت تعداد فوق العاده زیادی از خطوط روند بوجود خواهند آمد. بنابراین این خطوط به صورت تصادفی بوجود آمده اند و بازار به همه آنها واکنش نشان نمی دهد. اما خط روندی که در سه نقطه برخورد داشته باشد به بسیار زیادی تصادفی نخواهد بود و تریدرهای زیادی در حال نگاه کردن به آن هستند.
یکی از مسائلی که بین همه تریدرها در مورد رسم خط روند وجود دارد این است که آیا خط روند باید از سایه رسم شود یا بدنه کندل ها؟ بگذارید خیالتان را راحت کنیم؛ هیچ قانونی ثابتی وجود ندارد. خط روند را از روی سایه ها رسم می کنید، درست است. اگر از روی بدنه ها هم رسم می کنید باز هم کار درستی را انجام می دهید.
یک روش دیگر هم وجود دارد که می توانید از آن استفاده کنید. این تکنیک معروف به Trendline Zoneمی باشد. در واقع شما محدوده ای بدست خواهید آورد که ترکیب خط روند سایه ها و بدنه ها می باشد. تصویر زیر به وضوح این تکنیک را نشان می دهد.
- q2
خط نارنجی رنگ بر اساس بدنه کندل ها (همان نمودار خطی) و خط آبی رنگ بر اساس سایه کندل ها رسم شده است. همانطور که میبیند یک محدوده خط روند بوجود آمد. بنابراین در جایی که برای رسم خط روند شک داشتید، می توانید از این تکنیک استفاده کنید.
شیب و زاویه خطوط روند
این هم یکی دیگر از مواردی است که قدرت خطوط روند را به ما نشان می دهد. در واقع با اندازه گیری شیب و زاویه خط روند میتوانیم قدرت یک روند را تشخیص دهیم. این آیا در جهت حرکتی فعلی قدرت زیاد است یا کم؟
هنگامی که یک خط روند صعودی رسم می کنید و زاویه آن زیاد است، نشان می دهد که قدرت حرکتی بازار زیاد بود و مومنتوم در جهت فعلی بازار قرار دارد.
تصویر زیر یک روند صعودی را نشان می دهد که زاویه شکل گیری کف ها در بازار به صورت مداوم در حال افزایش است. این زوایا به ترتیب ۱۹-۱۳-۳۹-۵۵-۵۷ درجه می باشند.
- q3
اما در تصویر بعدی مشاهده می کنید که زاویه حرکتی بازار در حال کم شدن است و این نشان می دهد که قدرت در جهت روند فعلی در حال فروکش کردن است. پس باید مراقب بود.

- q4

کاربرد خط روند (ترند لاین) در چه مواردی است؟
با توجه به توضیحات بالا تکنیک استفاده از خط روند بدین صورت می باشد که بعد از ترسیم خط روند، در بازگشت قیمت، با برخورد قیمت به خط روند، انتظار بازگشت قیمت در جهت روند غالب را داریم و معامله ای در جهت روند باز می کنیم.
در شکل زیر روند صعودی دلار به فرانک را می بینیم. پس از هربار برخورد قیمت به خط روند (Trend line) قیمت شروع به بالا رفتن می کند. در بار سوم و چهارم برخورد قیمت به خط روند می توان در جهت صعودی معامله خرید باز کرد. می بینیم که هر بار معامله ما وارد سود شده است.

 

- trend chf h4 18jul08

کاربرد کانال ها در چه مواردی است؟
در مورد خط کانال نیز به مانند خط روند در برخورد قیمت به خط کانال ترسیمی میتوان بازگشت قیمت به درون خط کانال را انتظار داشت. ریسک معاملات برخورد قیمت با خط کانال بسیار بیشتر از معاملات با خط روند می باشد. دلیل این موضوع نیز وارد شدن در این معاملات بر خلاف روند غالب بازار می باشد در حالی که معاملات بر اساس خط روند در جهت عمومی قیمت است. خط دیگری نیز بین دو خط ترند لاین و کانال میتوان وجود داشته باشد با نام خط میانه (Middle line) که از این خط نیز میتوان به مانند دو خط روند و کانال استفاده کرد. نکته دیگر در مورد استفاده از خطوط روند و کانال، تصحیح این خطوط در زمان هایی است که شیب آنها کم می شود و باید خطوط جدیدی ترسیم شود تا از زیان معاملات جلوگیری شود.
یافتن و ترید کردن نقاط تقاطع
در بازار همیشه به دنبال جمع آوری شواهد هستیم. شواهد را جمع آوری میکنیم تا بدانیم کفه ترازو به چه سویی (افزایش یا کاهش قیمت) سنگینی می کند. بنابراین در بازاری که تماما با احتمالات سر و کار داریم، یافتن شواهد بیشتر برای انجام معاملات بسیار ضروری است.
۱- ترکیب سطوح قیمتی و خطوط روند
فرض کنید که یک خط روند صعودی بسیار مناسب در چارت مشاهده کرده ایم. به نظر میرسد فرصت مناسبی برای خرید باشد. اما ناگهان خاطرات بدی از معامله روی خطوط روندی که در گذشته انجام داده اید را به یاد می آورید. خطوط روندی که بسیار مناسب هم به نظر می رسیدند اما قیمت آنها را شکسته و جهتی در خلاف پوزیشن شما در پی گرفته اند.
چه چیزی دیگری وجود دارد که می تواند کف ترازو را در جهت تحلیل ما سنگین تر کند؟ سطوح کلیدی بازار!
- b1
در تصویر بالا یک خط روند نزولی در تایم فریم یک ساعته جفت ارز دلار/ین مشاهده می کنید. قیمت برای بار سوم به خط روند نزولی رسیده است. اما اگر بیشتر دقت کنیم، ناحیه دیگری را نیز مشاهده میکنیم که در گذشته حالت حمایتی داشته و اکنون می تواند نقش مقاومتی را ایفا کند.
اکنون قیمت در این نقطه هم به خط روند نزولی رسیده است و هم به ناحیه تبدیل سطح. بنابراین دو فشار فروش (ناشی از تفکرات تریدرهای متکی به خط روند و تریدرهای پولبکی) به قیمت وارد می شود و در ادامه باعث ریزش قیمت می گردد.
- b22
تصویر بالا تقریبا حالت معکوس مثال اول است. در تایم روزانه شاخص دلار یک خط روند صعودی را مشاهده می کنید. همچنین ناحیه تبدیل سطح نیز وجود دارد که با رنگ سبز مشخص شده است. در ادامه میبینیم که قیمت با قدرت زیادی به نقطه تقاطع بازگشت کرده و سپس با همان قدرت به سمت بالا جهش کرده است. شاید جالب باشد که بدانید این حرکت در زو ۸ نوامبر ۲۰۱۶ (روز انتخاب آمریکا) رخ داد. بنابراین بازار در اکثر مواقع تابع سطوح قیمتی خود می باشد. حتی اگر دلایل فاندامنتالی چیز دیگری را نشان دهند.
۲- ترکیب دو خط روند
گاهی اوقات می توان از ترکیب دو خط روند نیز استفاده کرد تا به نقطه تقاطع برسیم. به عنوان مثال فرض کنید که قیمت یک خط روند صعودی را شکسته و اکنون در حال پولبک به خط روند می باشد. با استفاده از سقف هایی که حرکت نزولی منجر به شکست خط روند ایجاد کرده است، شاید بتوان خط روند نزولی را نیز بدست آورد. اکنون نقطه تقاطع این دو خط روند که شیب های متفاوتی دارند، می تواند محل مناسبی برای تریدر باشد.
به مثال زیر توجه کنید.
- b33
روند ها (ترندها) به لحاظ زمانی به چند دسته تقسیم می شوند؟
غیر از جهت قیمت، طول مدت روند نیز حائز اهمیت می باشد. تا به حال تعریف غالبی برای تقسیم بندی زمانی روندها، بین تریدرها وجود نداشته اما تقسیم بندی غالب به سه دسته اشاره دارد
۱: روند بلند مدت ۲: روند میان مدت ۳: روند کوتاه مدت
برای این تقسیم بندی روند بلند مدت را بیش از شش ماه یا یکسال در نظر می گیرند. روند میان مدت را بیش از یک ماه تا یکسال در نظر می گیرند و روند کوتاه مدت را روندهای دارای زمان کمتر از یک ماه در نظر می گیرند. گرچه روند های میان روز کوچک تر از روند های کوتاه مدتی است که تعریف کردیم اما اغلب معامله گران روند های میان روز را نیز جزء روند های کوتاه مدت طبقه بندی می کنند.
نکته دیگر در مورد روندها، حرکات موجی شکل آنها است. هر روند در بازه زمانی خاص خود تشکیل شده از چند روند کوچکتر و در بازه زمانی بزرگتر جزئی از موج روند بزرگتر می باشد. بنابراین وقتی صحبت از روند به میان می آید تعیین بازه زمانی روند نیز حائز اهمیت می باشد.
روندها (ترندها) از لحاظ جهت حرکت به چند دسته تقسیم می شوند؟
روندها دارای سه جهت کلی می باشند ۱: روند صعودی ۲: روند نزولی ۳: روند خنثی
۱: در روند صعودی قیمت بیشتر از آنکه تمایل به تضعیف داشته باشد تمایل به تقویت و بالا رفتن دارد. در روند صعودی معقول ترین کار خریدن و باقی ماندن در بازار تا تشخیص انتهای روند صعودی است.
۲: در روند نزولی قیمت ب یشتر از آنکه تمایل به تقویت داشته باشد تمایل به تضعیف و پایین آمدن دارد. در روند نزولی معقولترین کار فروختن و باقی ماندن در بازار تا تشخیص انتهای روند نزولی است. (در بازارهای یک طرفه فروختن به معنی بی معامله ماندن و نظاره کردن می باشد)

۳:
روند خنثی بیان کننده قدرت برابر خریداران و فروشندگان در زمانی خاص است. عموما آنچه در روند خنثی دیده می شود در بازه های زمانی کوتاه تر تلفیقی از روندهای صعودی و نزولی می باشد و در بازه های زمانی بلند مدت روند خنثی، خود جزئی از یک روند دیگر می باشد. در روند های خنثی یا معامله گر باید تا زمان چیرگی قدرت یکی از گروه خریداران یا فروشندگان نظاره گر باشد و یا از روند های کوچک صعودی و نزولی بازار منتفع شود.
روندها (ترندها) چه هستند و چه کاربردی دارند؟
روندها (ترندها) ، سمت و سوی حرکت قیمت در گذشته را نشان می دهند. از آنجا که روند، قدرت و تمایل غالب تریدرها را در نوسانات قیمت نشان می دهد می توان انتظار داشت تا زمانی که نیرویی بیشتر از نیروی فعلی بازار و در جهت عکس به بازار وارد نشود روند ادامه داشته باشد.
روندها مجموعه ای از موج های صعودی و نزولی می باشند. در اولین نگاه میتوان این نکته را متوجه شد که بازار هیچ زمانی دارای روند مستقیم نیست و مجموعه ای از شکسته شدن حمایت ها و مقاومت های گوناگون است که یک روند را تشکیل می دهد.
روندها در تحلیل تکنیکال
روندها در تحلیل تکنیکال و حالت های آن 
روندها میتوانند پول سازترین ابزارها در تحلیل تکنیکال باشند. اما به شرطی که ما کاملا با آنها آشنایی داشته باشیم. به صورت کلی ما در تحلیل تکنیکال سه نوع روند داریم.
۱- روند صعودی (Uptrend)
۲- روند نزولی (Downtrend)
۳- روند خنثی (Sideways Trend)

 

روند صعودی
روند صعودی در واقع روندی است که کف ها و سقف های بالاتری را تشکیل میدهد. در واقع مانند پله هایی که به سمت بالا در حال حرکت هستند. هر زمان که سقف جدیدی شکسته میشود، روند صعودی ما ادامه پیدا میکند و با ثبت یک کف جدید به حرکت خود ادامه میدهد. در تصویر زیر یک روند صعودی را مشاهده میکنید که چگونه سقف ها و کف های بالاتر تشکیل میشوند.

 

 

- c1

روند نزولی
روند نزولی کاملا برعکس روند صعودی است. در این روند در واقع کف ها و سقف ها به صورت کاهش تشکیل میشوند. هر کفی که شکسته میشود روند نزولی ادامه پیدا میکند و با ثبت یک سقف پایین تر، حرکت نزولی را تایید میکند. در تصویر زیر نمایی از یک روند نزولی و تشکیل سقف ها و کف های کاهشی را مشاهده میکنید.

 

 

- c2
روند خنثی
اما به جز روندهای صعودی و نزولی، نوع دیگری از روندها را نیز داریم که به نام روند خنثی یا رنج هم شناخته میشوند. در این گونه روندها کف ها و سقف های بالاتر یا پایین تر تشکیل نمیشوند. بلکه سقف ها و کف ها موازی یکدیگر هستند. در واقع سقف و کف جدیدی تشکیل نمیشود و قیمت در یک محدوده خاص نوسان میکند. در زیر میتوانید تصویری از اینگونه روندها را مشاهده کنید.

 

 

- c3

نحوه رسم خط روند (ترند لاین) (Trend Line) چگونه و درجه اهمیت آن تا چه حد می باشد؟
همانطور که در گذشته اشاره شد روند ها مجموعه ای از پیشی گرفتن موج های یک جهت قیمت بر جهت مقابل می باشد.
اگر به شکل زیر دقت کنید می بینید که روند صعودی مجموعه ای از روندهای کوچکتر می باشد که مجموع و اندازه روندهای نزولی، کوچکتر از روندهای صعودی می باشد. از همین رو روند غالب صعودی است. به بیانی دیگر شاهد آن هستیم که در روند صعودی مقاومت های جدید بالاتر از مقاومت های قبل از خود هستند اما قیمت در خطوط حمایت به حمایت قبل از خود نمی رسد. عکس این حالت برای روند نزولی تعریف می شود.

 

- trend

تا زمانی که در یک روند صعودی قرار داریم دره های قیمت (حمایت ها) نباید به قیمت پایین تر از حمایت قبلی برسد و در روند نزولی قله های قیمت (مقاومت ها) نباید به قیمت بالاتر از مقاومت قبلی برسد. این نکته مهمترین اصل تشخیص و بکارگیری روند می باشد. در صورتی که قله ها یا دره ها به موج قبل خود برسند در اصل بیان کننده این هستند که یا شیب روند غالب کم شده یا آن روند پایان یافته و روند معکوس جدیدی در پیش داریم.

 

- trendline
برای ترسیم یک روند صعودی حداقل دو دره قیمت (حمایت) را به یکدیگر متصل می کنیم و تا زمانی که قیمت از امتداد این خط ترسیمی رد نشود روند صعودی می ماند.
برای ترسیم یک روند نزولی حداقل دو قله قیمت (مقاومت) را به یکدیگر متصل می کنیم و تا زمانی که قیمت از امتداد این خط ترسیمی رد نشود روند نزولی می ماند.
اعتبار یک روند را تعداد دفعات برخورد قیمت با خط روند (ترند لاین) ، میزان زمان باقی ماندن قیمت در روند و شیب روند تعیین می کند و در صورتی که هر کدام از سه پارامتر بالا بیشتر و بزرگتر باشد اطمینان کردن به روند غالب اهمیت بیشتری پیدا می کند.
نکاتی در مورد خط روند بخش سوم
 طول خط روند
طول خط روند یکی از مباحث مهمی است که برای تشخیص خطوط روند پرقدرت تر به کمک تحلیلگر خواهند آمد. توماس بولکوفسکی خطوط روند را به ۴ دسته تقسیم بندی کرده است:
۱- خطوط روند کوتاه مدت (۳ ماهه)
۲- خطوط روند میان مدت (۳ تا ۶ ماهه)
۳- خطوط روند بلند مدت (بیش از ۶ ماه)
۴- خطوط روند فراتر از بلند مدت ( بیش از ۱ سال)
وقتی قیمت روی هر کدام از انواع ۴ گانه خطوط روند قرار میگیرد، بالاخره زمان شکستن آنها (Breakout) فرا میرسد. هر خط روند پس از شکست شدن به صورت میانگین درصد مشخصی سود نصیب معامله گر میکند.
۱- خطوط روند کوتاه مدت: ۳۴%
۲- خطوط روند میان مدت: ۳۵%
۳- خطوط روند بلندمدت: ۴۶%
۴- خطوط روند فراتر از بلندمدت: ۵۲%

زاویه خطوط روند
آیا زاویه خطوط روند هم مهم است؟ بدون شک بله! در اینجا به بحث پایداری حرکت قیمت میرسیم (Price Movement Stability). حتما شنیده اید که میگویند “آنچه که به سرعت اوج میگیرد با همان سرعت هم فرود خواهد آمد”. در بازار همین موضوع وجود دارد. در واقع وقتی قیمت با هیجان بسیار زیادی حرکت میکند، معمولا پس از اتمام جو هیجانی با همان سرعت هم برگشت میکند (مگر اینکه مسائل بنیادی بسیار قدرتمندی پشت قضیه وجود داشته باشد).
در این حالت اگر زاویه حرکت قیمت در صعود یا نزول زیاد باشد، “پایداری حرکت قیمت” معمولا زودتر مختل خواهد شد. بنابراین اگر یک خط روند هم روی حرکات هیجانی رسم کنید (به شرط آنکه کلا امکان رسم خط روند وجود داشته باشد) خط روندتان زودتر شکسته خواهد شد.
برای درک بهتر مسئله باید زوایای خطوط روند را مدنظر قرار دهید. توماس بولکوفسکی کار شما را راحت کرده است. اعدادی که با عنوان بازدهی مشخص شده اند، میزان درصدی حرکت قیمت بعد از بریک آوت هستند.
زاویه ۰ درجه: بازدهی ۷۵%
زاویه ۶ درجه: بازدهی ۴۵%
زاویه ۱۲ درجه: بازدهی ۴۱%
زاویه ۱۸ درجه: بازدهی ۲۸%
زاویه ۲۴ درجه: بازدهی ۳۱%
زاویه ۳۰ درجه: بازدهی ۲۵%
زاویه ۳۶ درجه: بازدهی ۲۲%
زاویه ۴۲ درجه: بازدهی ۵۸%
زاویه ۴۸ درجه: بازدهی ۳۷%
زاویه ۵۴ درجه: بازدهی ۲۰%
زوایایی مثل ۰، ۶ و ۱۲ درجه معمولا روندهای قدرتمندی را نشان نمیدهند و بیشتر شامل روندهای رنج میشوند. اما در بین زوایای دیگر که روندهای خوب را نشان میدهند، زاویه ۴۲% بازدهی بسیار مناسبی بعد از بریک آوت خواهد داشت. در سایر کتاب های تحلیل تکنیکال نیز به زاویه ۴۵ درجه اشاره شده است که تفاوتی با ۴۲ درجه ندارد.
اما چرا ۴۵ درجه زاویه مناسبی برای خط روند است؟ چون قاعده “پایداری حرکت قیمت (PMS)” در آن حفظ شده است. حرکات کاملا معقول انجام میشوند و هیجانی در کار نیست. بنابراین در این حالت بازار منطقی است.